اسماعیل کاداره، غول ادبیات آلبانی در سن ۸۸ سالگی درگذشت.

اسماعیل کاداره

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، اسماعیل کاداره دوشنبه‌ی گذشته دچار ایست قلبی شد و پس از انتقال به بیمارستان درگذشت.

کاداره در رمان‌هایی از جمله «ژنرال ارتش مرده»، «محاصره» و «قصر رویاها» به جامعه معاصر از دریچه تمثیل و اسطوره‌شناسی پرداخت. پس از فرار او به پاریس، یعنی تنها چند ماه قبل از فروپاشی دولت کمونیستی آلبانی در سال ۱۹۹۰، شهرت «کاداره»‌ همچنان رو به افزایش بود چراکه در داستان‌هایش به مردم این منطقه رجوع می‌کرد.

کاداره در «گیروکاستر»، شهری در جنوب آلبانی متولد شد. او نخستین مجموعه شعر خود را در سن ۱۷سالگی منتشر کرد. پس از تحصیل در دانشگاه «تیرانا» برنده بورسیه دولتی برای تحصیل در موسسه گورکی در مسکو شد. او در سال ۱۹۶۰ میلادی با رمانی درباره دو دانش‌آموز که یک متن گمشده را بازیابی کردند به «تیرانا» بازگشت. زمانی که چکیده‌ای از این رمان را در مجله‌ای منتشر کرد، بلافاصله توقیف شد.

سه سال بعد او با «ژنرال ارتش مرده»، رمانی درباره یک ژنرال ایتالیایی که در دهه ۱۹۶۰ به سراسر آلبانی سفر می‌کند تا بقایای سربازان ایتالیایی را که در طول جنگ جهانی دوم جان باختند، به دست آورد، از سانسور گذر کرد.

سال گذشته، امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، در جریان سفرش به پایتخت آلبانی، نشان افتخار لژیون دونور را به وی اعطا کرد. فرانسه پیش از این نیز او را به عنوان دستیار خارجی آکادمی علوم اخلاقی و سیاسی و همچنین فرمانده لژیون انتخاب کرده بود.

«کاداره» برای آثارش که شامل بیش از ۸۰ رمان، نمایشنامه، فیلمنامه، شعر، مقاله و مجموعه داستان می‌شود، جوایز بین المللی متعددی از جمله جایزه بوکر بین‌الملل را دریافت کرده است. آثار او به ۴۵ زبان ترجمه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...