• 11 تیر 1403

    مروری-بر-سقراط-اکسپرس-مجید-خاکپور

    اون کاری که می‌خوای بکنی از رختخواب بیرونت می‌کشه، نه ساعت کوکی... هر روزِ زندگی دنبال پیشروی و فتح نباشیم، گاهی فقط باید وظیفه شناس باشیم... پرورش روحیه پرسشگری برای بهبود زندگی حیاتی است... پیاده روی راهی برای آشتی ما با طبیعت و هم سازی دوباره ما با آن است... چگونه دیدن است که به کشف کمک می‌کند، نه رفتن به جا‌های تازه. هنر این است که شیوه دیدن را عوض کنیم... خلاقیت هنری تمنا و اشتیاق را فرومی نشاند و به همان نسبت هم از رنج می‌کاهد... تف و لعنت می‌فرستم بر لذت‌های زندگی تجملاتی ...

  • 01 بهمن 1398

    ژان-ژاک-روسو

    خانواده برای او در آغاز شغل ساعت‌سازی و سپس کشیشی و سرانجام وکالت دعاوی را در نظر گرفتند که مدتی نیز در این راه به‌ کارآموزی پرداخت، اما ذوقی نشان نداد و دنباله‌ی کار را رها کرد... با دختر جوان زیبای رخت‌شویی به نام ترز لواسور ارتباط گرفت . بعدها از او صاحب پنج فرزند شد که همه را به پرورشگاه سپرد... بشر در اصل پاک و خوب زاده می‌شود و بدی‌ها و معایب او مولود جامعه‌ای است که بد اداره می‌شود...از ستمگری‌ها وو بی‌عدالتی‌های روحانیان کاتولیک سخن رانده بود... به زندان محکوم و کتاب را سوزاندند... ...

Loading
می‌گویند شهریار ماکیاولی همیشه کنار تخت استالین است. غیر از این هم از او انتظار نمی‌رفت: پس از این کتاب، هیچ سخن به‌واقع مهمی درباره اخلاقیات سیاسی گفته نشده است... خوانش این آثار باید در ارتباط و تعامل با محیط صورت گیرد... اثر منفور و مهوّع آدولف هیتلر هم در کنار کتاب‌های خردمندانی همچون هابز و لاک و مونتسکیو و برک و دوتوکویل و هایک و رالز، فصلی را به خود اختصاص داده است. ...
اصول تعلیم و تربیت طبیعی... نوعی «رمان روان‌شناختی»... از یک تا پنج‌سالگی، باید بی‌کمترین قهر و فشار به تقویت جسم کودک پرداخت... کیفر خطاهای کودک، که به شناخت آنچه نباید بکند منجر خواهد شد، باید از تجربه مستقیم ناشی گردد... عطش دانستن در او طبیعی است و هدف باید تشفی این عطش باشد... از این‌پس باید مناسبات خود را با اشیا و، چون به زندگی اخلاقی گام می‌نهد، مناسبات خود را با جهان انسانی بررسی کند: درست بگوییم، این کار مشغله سراسر عمر او خواهد بود ...
با جنس زن روابطی کاملاً دگرگونه داشت... تنها مخلوقی بود که جسم و جانش را در ربود، زیرا روسو می‌دانست که وی از آن دیگری است... سومین زن، ترز لوواسور بود. یار و یاور او در زندگی، دختری زیبا و مهربان که پنج فرزند برای او آورد. فرزندانی که روسو همه را به نوان‌خانه کودکان سر راهی سپرد... ضمن اعتراف به خطاها و نقصهایش، در بدنام کردن کسانی که آنان را عامل بدبختی خود می‌داند، تردیدی به خود راه نمی‌دهد. ...
در حال بارگزاری ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...