با گذشت بیش از 170 سال از مرگ الکساندر پوشکین، شاعر پرآوازه روس، پزشکی قانونی روسیه برای یافتن جزییات مرگ وی دست به کار شده است.

به گزارش ایبنا؛ به نقل از «سن پترزبورگ تایمز»، روز 10 فوریه سال 1837 الکساندر پوشکین در حالی بر اثر دوئل درگذشت که تنها 37 سال داشت. او با جورج دانتس زاده فرانسه دوئل کرد و بر اثر گلوله‌ای که در جریان این دوئل به معده‌اش خورد، پس از دو روز درگذشت.
 
معاون دفتر پزشکی قانونی لنینگراد می‌گوید نتیجه آزمایش‌های اولیه از خون به جا مانده بر صندلی پوشکین نشان داده است که این خون به فرد دیگری تعلق دارد.

به گفته «مولین» متخصصان توانسته‌اند 27 نمونه از روی این نیمکت به دست آورند که یکی از آن‌ها نمونه خون است.

هدف از انجام این آزمایش‌ها، روشن شدن این مساله است که آیا پس از محروحیت پوشکین، کمک‌های پزشکی لازم در خانه برای او برای نجاتش صورت گرفته است یا خیر. آیا اگر او بلافاصله بعد از دوئل به بیمارستان منتقل می‌شد، امکان نجاتش وجود داشت یا نه؟

به گفته «مولین» به منظور اثبات این نکته که خون روی نیمکت متعلق به پوشکین است، یا خیر، باید از نمونه خون روی جلیقه‌ای که او در روز دوئل بر تن داشت نیز نمونه‌برداری شود. وی می افزاید چنین آزمایش‌هایی نیازمند زمان طولانی است.

تاکنون فرض متخصصان موزه پوشکین که در منزل او برپا شده بر این بوده که نمونه‌های خون باقی مانده روی نیمکت، متعلق به پوشکین بوده است. این نیمکت چرمی بیش از 70 سال پیش در معرض دید قرار گرفت و همواره کارکنان موزه به بازدیدکنندگان می‌گفتند که این همان نیمکتی است که هنرمند مورد علاقه آن‌ها بر روی آن جان باخت. 

این موزه، نیمکت را در سال 1937 از موزه آرمیتاژ دریافت کرد. پیش از آن این نیمکت در اختیار خانواده فیلوسوف بود و آن‌ها آن را به عنوان هدیه از سوی همسر کوچک‌ترین پسر پوشکین دریافت کرده بودند.

از پوشکین که یکی از بزرگ‌ترین شاعران روسیه است حتی گاه به عنوان قهرمان ملی یاد می‌شود. زبان غنی او، اشعار استادانه و عقاید آزادیخواهانه سیاسی‌اش همواره موجب ابهت او در میان هم‌دوره‌ای‌ها و نیز نسل بعدی او بوده و انواع اشعار حماسی‌اش در کنار قطعات نثر مسجع، امروز جزو آثار کلاسیک روسی محسوب می شوند.

در دوئلی که پوشکین با حریف خود بر سر یک سری شایعات انجام داد، حریف او نیز مجروح شد اما از این ماجرا جان سالم به در برد.

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...