از همان سطر اول هم میشود ملتفت جذابیت بیبدیل کتاب شد... همه چیز را با ذکر تمام جزئیات به رشته تحریر درآورده: در مورد نوع معماری اربابی و رعیتی، در مورد نوع مفرش اتاقها، دکوراسیون، نوع کفش و کلاه و جوراب و بالاپوش مردانه و زنانه و حتی نوع شوخیهای متداول بین خواص و عوام... ثقهتر از عبدالله مستوفی کسی را نمیتوان یافت که بتواند تاریخ اجتماعی دوران قاجار را شرح دهد. هر آنچه او تعریف میکند یا مستقیما دیده و شنیده، یا از برادران معتبر و پدر باکفایتش شنیده یا از معمرین فامیلش دریافت کرده.
...
وقتی دف دست "مویدی" و "کپورچالی" و "روشن ضمیر" و "امیرشاهی" بیافتد؛ پایانبندی هر ستون (بخوانید هر بخش از کتاب) برای نویسنده کاری در حد هدایت یک افلاکپیمای ایرانی است... برای صیانت از عفت اجتماعی به جای "تریاک" بگوید "چای" و دستگاه "قل قلی" را "سانترفیوژ" بنامد و "وافور" را گرز لقب بدهد که همین کار، هم بهانهی دیگری برای لبخند خواننده باشد و هم ترویج ابتذال نباشد.
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
پس از ۲۰ سال به موطنشان بر میگردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس میکنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفتههایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسشهایی هستند
...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بیخرده شیشه و «نایس». دقیقهبهدقیقه میشود مچش را گرفت که تو بهعنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمونوخطا پیدا میکند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یکبار و برای همیشه
...
همه انسانها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپارهای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها باارادهترینها به آنچه روباه میداند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد»... عظمت خارپشت در این است که محدودیتها را نمیپذیرد و به واقعیت تن نمیدهد
...
در کشورهای دموکراتیک دولتها بهطور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثباتبخش حمایت میکنند، در صورتی که رژیمهای خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایههای حکومت خود میدانند... نظامهای اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده میکنند... آنها نه دموکراسی را برقرار میکنند و نه بهطور منظم به سرکوب آشکار متوسل میشوند، بلکه با برگزاری انتخابات دورهای، سعی میکنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند
...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصبشده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیتنامهای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد
...