• 10 مرداد 1402

    خیز-خام-کشاکش-مستمندان-و-دیوانسالاران-در-گفتوگو-با-محمد-مالجو

    ما با شرایطی مواجه هستیم که مستمر بر شمار بینوایان‌مان افزوده می‌شود... همین بی‌قدرتان بودند که قدرتمندترین‌ها را واداشته بودند تا حداقل‌های ولو خفت‌باری از سطح زندگی را برای آن‌ها فراهم کنند... آرایش قدرت به نحوی بوده که آنچه برای حاکمان مطرح بوده نه خودِ فقر و مستمندی و رنجی که مستمندان متحمل می‌شوند، بلکه دیده شدن این رنج و ملکوک کردن تصویرعملکرد حاکم بوده... بستر حقوقی حذف نقش پارلمان در انجمن‌های شهری را، بیش از هر کسی علی‌اکبر خان داور طراحی کرد ...

  • 21 فروردین 1402

    اخلاق-نوشتن-در-گفتوگو-با-حسین-معصومی-همدانی

    «چرند و پرند» دهخدا، درواقع آغاز یک‌جور اسه‌نویسی ست... قبل از انقلاب، ابزار اصلی بیان مسائل اجتماعی ادبیات بود... دائم دنبال یک عصر طلایی هستیم که خودمان را به آن وصل کنیم... فکر می‌کنیم اگر اسم فیلسوف فرنگی را نیاوریم مردم می‌گویند این یارو توی باغ نیست... من بیشتر می‌توانم بگویم «بی‌فرهنگی» چیست تا «فرهنگ» چیست... خودمان را با خودمان مقایسه نمی‌کنیم و مدام خودمان را یا نسبت به ساسانیان و صفویه می‌سنجیم یا با سوئیس و سوئد... ما از همه‌چیز توقع داریم که تبدیل شود به فکری که «تاریخ مصرف» دارد ...

  • 25 بهمن 1401

    درباره-چه-شد-داستان-افول-اجتماع-در-ایران-احمد-غلامی

    کاهش اعتماد مردم به حکومت بیشتر به‌واسطه انسداد فزاینده نهادهای سیاسی و سیاست‌های طرد اجتماعی و البته ناکارآمدی شدید دستگاه دولتی روی داده است... احساس تبعیض یکی از منابع مهم خشم است. مردم از تبعیض گسترده عصبانی‌اند. یکی از نشانه‌های کاهش سرمایه اجتماعی این است که احساس تعلق مردم به نهادها و سازمان‌ها کاهش می‌یابد... هرگز چنین تهرانی ندیده بودم؛ همه با هم رفیق شده بودند... شرط شکل‌گیری گفت‌وگو با قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی وجود قدرت اجتماعی است ...

  • 04 مرداد 1401

    زوربای-یونانی-در-گفتوگو-با-احسان-شریعتی

    دین ایستا، دینی است از روی ترس از مرگ و از سنخ خرافه و برای حفظ خود، اما دین پویا دین قهرمانان، پیامبران، بنیان‌گذاران و عارفان است... در «مسیح بازمصلوب» با نوعی «الهیات رهایی‌بخش» مواجهیم، اینکه پیامد کلام الوهی باید رهایی مردم باشد... دکتر شریعتی در درک این نوع الهیات با کازانتزاکیس اشتراک داشت... نشان می‌دهد که جهل، تعصب، خرافه و سنت، چگونه در فرهنگ مذهبی و محلی در هم آمیخته... می‌گوید ما به خاطر وطن جنایت‌هایی کردیم که شرم می‌کنم برگردم به آنها نگاه کنم... گفتن حقیقت به مردم کار سختی ست ...

  • 18 اسفند 1400

    پسا-اسلامگرایی-و-سیاست-خیابانی-در-گفتوگو-با-آصف-بیات

    با سر کار آمدن کارتر جنبش اصولگرایی مسیحی در آمریکا شروع به رشد کرد... پس از جنگ، و روی‌کارآمدن دولت تکنوکراتیک رفسنجانی ما شاهد ظهور اشکالی از پسا‌اسلام‌گرایی هستیم... بسیاری از اسلام‌گرایان تحت تأثیر سوسیالیسم بودند و شکلی از رقابت با آن... توجه به ارتقای فرودستان وجود داشت... در حاکمیت مطرح می‌کردند که این انقلاب ضرورتا برای مسائل اقتصادی نیست و برای اسلام است... تعبیر «مستضعفین» یا «کوخ‌نشین‌ها»... برای الهیات رهایی‌بخش اولویت شماره یک رهایی فرودستان و فقرا بود نه ایجاد یک مجتمع ایدئولوژیک ...

  • 08 اردیبهشت 1400

    چشمهایش-بهروایت-احمد-غلامی-و-احمد-آرام

    پرده چشم‌هایش صورت ساده زنی بیش نبود. صورت کشیده زنی که زلف‌هایش مانند قیر مذاب روی شانه‌ها جاری بود... ما با جامعه‌ای استبدادی و ترس‌خورده روبه‌روییم. زمانه، زمانه‌ی آدم‌فروش‌هاست و بی‌اعتمادی جریانِ غالب بین آدم‌ها... روابط آدم‌ها نیز خارج از این سیطره قدرت نیست. آنان نیز در مواجهه با یکدیگر درصدد سلطه بر همدیگر برمی‌آیند... اگر بگوییم عشق فرنگیس بیش از آنکه اراده معطوف به عشق باشد، اراده معطوف به قدرت عشق است، به بیراهه نرفته‌ایم... باید در بین دو قدرت، خیر و شَر دست به انتخاب بزند ...

Loading
زندگی فرامرز آذرپاد... یکی از آن نفله‌های روزگار است که با آرمان‌خواهی نسبتی ندارد... غیاب مردان در زندگی‌اش را با خشم و نفرت از مردان دیگر تلافی می‌کند... سقوط اخلاقی طبقه‌ای که در دوره پهلوی دوم ظهور کرد... در جامعه‌ای که استبداد بر آن حاکم است، هیچ‌کس به آینده خودش اطمینان ندارد. هر‌کس فرصت پیدا کند زیر پای دیگری را خالی می‌کند... ابتدا همسر او و سپس کل دارایی‌اش را تصاحب می‌کند ...
از تهران آغاز و به استانبول و سپس پاریس ختم می‌شود... در مواجهه با زن‌ها دچار نوعی خودشیفتگی است... ثریا تقریبا هیچ نقش فعالی در رمان ندارد... کِرم کمک‌کردن به دیگران را دارد خاصه که عشقی هم در میان باشد... اغلب آدم‌هایی که زندگی‌شان روایت می‌شود، آدم‌های ته خطی‌اند. حتی انقلابیون و آنان که در حال جنگ و مبارزه هستند... مثل نسلی در ایران و مهاجرانی در خارج... ...
عزاداران بیل را در زمره ادبیات روستایی قرار دادن، مانند آن است که بگوییم «قصر» کافکا ادبیات روستایی است، چون همه وقایع آن در روستا اتفاق می‌افتد... داستانی رئالیستی است که می‌شود از آن قرائت‌های سورئالیستی یا حتی وهم‌انگیز هم کرد... رفتارهای جانوران را طوری گزارش می‌کند که گویی انسان‌اند... در این کتاب، عشق ناممکن است و مهم‌تر از آن اگر عشق بیاید، همه‌چیز معنایش را از دست می‌دهد ...
اگر جنگ برای مردم خاصه مردمِ رشت -که داستان در آنجا روایت می‌شود- فقر و بدبختی و قحط‌سالی به بار آورده است، اما این دو برادر سرشار از نعمت‌اند... احمدگل با رفتنش به دیدار ارباب دختر خودش را هم قربانی می‌دهد... کوته‌بینی و خودرأیی میرزا کوچک خان مانع این می‌شود که جنبش جنگل به انقلاب منجر شود... وارثان بی‌ثباتی‌های سیاسی و جنبش‌های ناکام بیش از هرکس فقرا هستند... داستان پُر از سبک زندگی است؛ سبک زندگی اواخر قرن گذشته ...
رمانی عمل‌گرایانه است. رمانی در ستایش اقدام به جنبش (انقلاب). از این منظر به‌واسطه «همسایه‌ها» می‌توان به تاریخ اجتماعیِ مردم نگاهی دقیق انداخت. تنها چیزی که در مخیله مردم آن دوران نمی‌گنجد، اصلاح است. آنان به‌جز تغییر به چیز دیگری رضا نمی‌دهند. احمد محمود در این رمان بیش از هر رمان دیگرش به عمل انقلابی دل بسته است. عمل انقلابی در رسیدن به خودآگاهی طبقاتی. عمل انقلابی در/ با رسیدن به خودآگاهی انقلابی ...
سلوچ را در هفتادوسه چهار شب یكسره نوشتم... در این كتاب به زن و شخصیت زن، زن‌هایی كه پیش‌تر دیده نمی‌شدند پرداخته‌ام... هاجر سیزده‌ساله می‌رود به خانه‌ مردی كه آن‌قدر زن اولش را زده كه زن دیگر به درد نمی‌خورد و علیل و بدبخت به گوشه‌ای افتاده. شب زفاف دختر است و دختر رفته به خانه‌ شوهر... «كی می‌توانی دل‌آسوده به خواب روی، وقتی كه دخترت را همین یك دم پیش به حجله فرستاده‌ای». جیغ و جیغ و جیغ! نیزه‌های شكسته‌ای به دل شب... ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...