• 28 اسفند 1384

    مارگارت-میچل

    پدرش رئیس انجمن تاریخ و مردی برجسته بود... به تحصیل در رشته پزشکی پرداخت اما مرگ مادر راه زندگی او را تغییر دا ... چندی به روزنامه‌نگاری پرداخت... اما در 1926 آسیبی که بر اثر حادثه‌ای بر پایش وارد آمد، او را از ادامه کار روزنامه‌نگاری بازداشت... مدتها، روزانه پنجاه هزار نسخه از این داستان در ایالات متحده به فروش می‌رفت... در چهل و نه سالگی، هنگامی که همراه شوهرش از کوچه‌ای در آتلانتا می‌گذشت، زیر کامیون رفت. ...

Loading
ویوین لی در نقش اسکارلت... آرزوها، عشق‌ها و هوس‌هایی که بر باد رفته... زمین داران «جنوبی»، سرمست از باده‌ی عصرانه و هیجان زده از غروری کاذب، رجز جنگ می‌خوانند: باید التماسمون کنند برای صلح!... هر جنوبی بیست نفر از شمالی‌ها رو لت و پار می‌کنه!...توی حمله‌ی اول کارشون رو می‌سازیم!... اشلی با اطمینان می‌گوید: بیشتر بدبختی‌های دنیا به علت جنگ است. و زمانی که جنگ تمام می‌شود، هیچکس نمی‌داند علت آغازش چه بود؟!... در جنگهای داخلی آمریکا، «جنوب» شکست خورد. ...
با تمام توان می‌جنگد ولی نه مثل مردان آمریکایی بر سر برده‌داری یا برای پیروزی جبهه خودی، بلکه او در این گیرودار فقط و فقط بر اساس رهنمود غریزه‌اش می‌جنگد، برای دو چیز، پول و عشق اشلی ویلکز... کتاب خواندن‌هایش را نمی‌تواند تحمل کند ولی دیوانه‌وار عاشق موهای طلایی و قامت بلند و چشمهای روشن اشلی است... مجموعه‌ای است از صفات مورد پسند هر زن جوان و جاه طلبی‌های نفسانی هر انسان ...
شرح حال اسکارلت اوهاراست که مادرش نجیب­‌زاده­‌ای از ساحل جورجیا و پدرش دهقان‌زاده­‌ای ایرلندی است... بعد از سقوط آتلانتا، مجدداً به ملک خانوادگی بازمی­‌گردد و با پشتکار و اراده خود آن را نجات می­‌دهد... در بحبوحه اغتشاش و شورش ناشی از جنگ داخلی، به هرنوع سلاحی برای ثروتمند شدن متوسل می‌شود... رت باتلر یکی از سودجویان دوره محاصره؛ آدمی فاسد و رذل و بسیار جذاب که مجذوب اسکارلت است. ...
در حال بارگزاری ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...