"کریس شیدی" نویسنده ی انگلیسی ثمره ی هفت سال تحقیق و پژوهش دامنه‌دار خود و همسرش را در مورد حواشی 50 کتاب برتر جهان منتشر کرد.

در این کتاب نکات بسیار جالب و بدیعی از سرگذشت شاهکارهای ادبی قرن بیستم آمده و به گفته شیدی: "قصد اصلی من و همسرم جنی باند برای این کار روشن‌تر کردن چهره تاریخی آثاری است که همه ما دوست داریم و از خواندن آنها همیشه لذت برده‌ایم. در میانه این محبوبیت و در راه شکل‌گیری این شاهکارها نقاط تیره و کم نور بسیاری هستند که ما وقت‌مان را روی این نقاط گذاشتیم. دانستن اینکه همسر لئو تولستوی هفت بار کل رمان "جنگ و صلح" را رونویسی کرده شاید در میزان علاقه ما به این اثر تاثیری نگذارد اما حداقل نگاه ما را به این شاهکار به احترام بیشتری خواهد آمیخت."

نام این کتاب "پنزی اوهارا دیگه کیه؟" است که اشاره‌ای به ماجرای بسیار جالبی در متن کتاب و مربوط به زمانی است که "مارگارت میچل" نویسنده "بر باد رفته" در جشنی به افتخار او و موفقیت کتابش بخشی از قصه را که حذف شده بود بدون تغییر نام‌ها برای تماشاگران خواند.

به گزارش مهر به نقل از پایگاه اینترنتی آمازون، بر اساس اطلاعات مندرج در این کتاب نام رمان "بر باد رفته" در هنگامی که دست نویس آن به ناشر تحویل می‌شد. "فردا روز دیگری است" و نام قهرمان آن "پنزی اوهارا" و از همه جالبتر نام نویسنده آن پگی مارش نوشته شده بود که بعدها ضمن تغییر نام رمان و نام قهرمان آن، میچل بهتر دید که از نام و نام خوانوادگی پیش از ازدواج خود استفاده کند.

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...