به گزارش فارس، سید عباس صالحی در مراسم رونمایی از کتاب «نامه بفرزند» اثر دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن گفت: برای کسانی که در دهه ۵۰ به کتابخوانی روی آوردند آقای اسلامی ندوشن یک هویت به شمار می‌آید. 

وی ادامه داد: استاد ندوشن ادب شناس و نقاد ادبی بزرگ معاصر ایران است، کسی که ریشه در ادب کهن ایرانی دارد و خط این ریشه کهن را تا دوره معاصر گام به گام پیش آورده است، بخشی از ادبیات بازبینی شده ادبیات کلاسیک ما توسط ایشان به سوی معاصر کشانده شد.  

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرد: استاد اسلامی ندوشن در خط طولانی ادبیات ایرانی که حامل بزرگ فرهنگ ایرانی است درس های فراوانی داد که چگونه می توان از دوران معاصر به دوران ‌کهن رفت و از آن دوران کهن ادبیات؛ توشه زیادی برای معاصر فراهم کرد. 

صالحی یادآور شد: بخشی از نگاشته‌های ایشان در ادبیات حلاوت زبان سعدی، مولانا، حافظ و سعدی را برای نسل ما بازنمایی کرد.

وی افزود: بخش دیگری از شخصیت استاد اسلامی ندوشن را با می توان با عنوان حکیم و طبیب ایرانی معرفی کرد، او دردهای ایران معاصر را پی می گرفت و مرهم های متناسب این دردها را جست و جو می کرد. درواقع بخشی از دغدغه های ایشان با همین نگاه حکمت گونه بود که ایران را دوران پهلوانان اساطیری می دید که نباید مرض ها و بیماری ها بر آن بماند. 

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خاطرنشان کرد: ایران و تنهایی‌اش، سیمای فرهنگ مدار و ... با همین زاویه شخصیت بود که او یک حکیم و طبیب ایرانی است که می کوشید درد ایرانی معاصر را بیابد و راه در مان او را راهنمایی کند. 

صالحی زاویه دیگر شخصیت دکتر اسلامی ندوشن را اینگونه توصیف کرد: دکتر اسلامی ندوشن معلم و مدرس زندگی بود، او به عنوان یک پیر و شخصیت تجربه یافته؛ هم کهن دور و هم دوران معاصر را درک کرده بود و تجربه های زیادی را به معاصر منتقل کرد، او تلاش کرد این تجربه ها را منتقل کند. «آزادی مجسمه»، «کارنامه سفر چین» و زندگی نامه خود نوشت با عنوان «روزها» آثار این تجربه های متراکم است که استاد به نسل معاصر منتقل می کند. 

وی بیان کرد: آنچه امروز برای آن گرد آن آمدیم اثر ارزشمند «نامه بفرزند» است که  روایتی از همین انتقال تجربه‌های استاد ندوشن به دوران معاصر است که اگر کسی بخواهد آن را تجربه کند مدت زیادی باید صرف کند. 

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد: ویژگی های ادیب، حکیم و طبیب و معلم و مدرس زندگی در صدها اثر ایشان به طور فراگیر دیده می شود، استاد با وسعت نظر نکته های نقضی را بیان می کنند و با نکته های تطبیقی که دارند صرفا روایتگر یک نقطه نیستند بلکه دایره یک تفکر را بیان می کنند و با زبان و نثر خود به جملات معنا می دهد. 

صالحی در پایان گفت: شیوایی، ایجاز، قدرت زبانی، ترکیب شیوایی او را در نثر به خاطر می آورد، گرچه امروز ایشان خارج از کشور بوده و در میان ما نیستند اما این اثر در تقدیر این استاد برپا می‌شود. امید است جریان فرهنگی کشور همانطور که استاد ندوشن فرمودند همچنان بتواند بر بام و بوم این‌ مرز همچنان تاثیرگذار بماند.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...