• 07 مهر 1395

    من-پیش-از-تو-در-گفتوگو-با-جوجو-مویز

    جذب تنش آن آدم‌هایی می‌شوم که با محیط پیرامون‌شان سازگاری ندارند... طرفدار پروپاقرص مکتب «همان رفتاری را انجام بده که دوست داری با تو بشود» هستم... هفت کتاب نوشتم که یک خنده ریز هم در بین کلماتش پیدا نمی‌شد... یکی از چیزهایی که در این داستان دوست دارم تعداد زن‌هایی است که عاشق «ویل» می‌شوند... متوجه می‌شدیم که این صحنه در کتاب، صحنه‌ای بی‌مصرف در فیلم است... دارم گریه می‌کنم و یک جورهایی هم می‌خندم. خیلی عصبانی‌ام ...

Loading
وقتی کتاب یک ناشر حرفه‌ای پرفروش می‌شد، تبدیل به سوژه‌ی این ناشران پخته‌خوار می‌شد... به سرعت به نام مترجمانی که وجود نداشتند! مجوز می‌گرفت، در تیراژ بالا چاپ می‌شد و توزیع... حتی به شاهکارهای ادبیات هم رحم نکرده‌اند و برخی رمان‌های بزرگ به شکل نصفه و تکه‌پاره از سوی این گروه چاپ شده... چنان قدرتمند شده است که بخش وسیعی از بازار دیجی‌کالا، کتابفروشی‌های مترو و شبکه‌های اجتماعی را در اختیار گرفته... عزمی برای مبارزه با این گروه از سوی ارشاد دیده نمی‌شود ...
در حال بارگزاری ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...