• 28 فروردین 1401

    دو-مهجور-فتحالله-بینیاز

    ما خیلی وقته که مردیم... از کهنه‌بلشویک‌هایی بودند که گویی قسم خورده بودند تا مرگ حکومت حزب را به چشم نبینند، سرشان را زمین نگذارند... مگه ما انقلاب کردیم که دهقانا رو بکشیم؟... هر روز چند نفر از انقلابی‌های سابق، حتی بلشویک‌ها را در زندان لوبیانكا شکنجه می‌داد تا اعتراف کنند که با ضدانقلاب و غرب همکاری دارند... تا اینکه خودش هم مشمول تصفیه حزب شد... آدم زیر پتو هم نمی‌تونه به کسی اعتماد کنه ...

Loading
هریت و دیوید زوجی سالم هستند که دیوانه‌وار به هم عشق می‌ورزند. تنها عیب‌شان از نظر دیگران، تمایل جنون‌آمیز برای داشتن بچه بیش‌تر است. هر چند خودشان به شوخی آن را به اتاق خواب‌شان نسبت می‌دهند... هیچ یک از افراد رمان شحصیت‌پردازی نشده‌اند، همگی «تیپ‌های» موجود در جامعه انگلستان هستند... فرزند پنجم می‌تواند القاعده و طالبان یا حتی قاتلین قتل‌های زنجیره‌ای باشد که در همه حال خود را بر حق می‌دانند ...
بهتر است ما اثرمان را براساس درون خویش و بضاعت فکری مان بنویسیم، آن گاه نامگذاری و ارزش گذاری اثر را به خوانندگان بسپاریم... بسیاری از نویسندگان معتبر جهان، داستان‌های خود را به خارج از مرزهای کشورشان می‌برند، نویسندگان ما که بنا به ملاحظاتی باید حتما این کار را بکنند... تمام آدم‌ها در طول حیات خود برابر انبوهی از داده‌های خیر و شر قرار می‌گیرند داده هایی که در ناخودآگاهشان تثبیت شده اند و براساس همان داده‌ها رفتار می‌کنند ...
در حال بارگزاری ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...
تراژدی روایت انسان‌هایی است که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، اما داستان همه‌ی آنهایی که به خواسته‌هایشان نرسیده‌اند، تراژیک به نظر نمی‌آید... امکان دست نیافتن به خواسته‌هامان را همیشه چونان سایه‌ای، پشت سر خویش داریم... محرومیت ما را به تصور و خیال وا می‌دارد و ما بیشتر از آن که در مورد تجربیاتی که داشته‌ایم بدانیم از تجربیات نداشته‌ی خود می‌دانیم... دانای کل بودن، دشمن و تباه‌کننده‌ی رضایتمندی است ...