• 19 بهمن 1384

    الکساندر-دوما-پدر

    در پانزده سالگی در چندین دفتر وکالت دعاوی مشغول شد و در بیست سالگی به پاریس رفت و به سفارش یکی از دوستان متنفذ در دفتر یک دوک مشغول کار شد... حتی فرشته‌­ای که به صورت راهبه برای نجات روح گناهکار دون ژوان به زمین می­‌آید، به او دل می‌­سپارد، از فرشته­‌خوئی دست می­‌کشد و خود را به او تسلیم می‌­کند... به ایتالیا رفت و در مبارزه­‌های استقلال‌طلبانه "گاریبالدی" Garibaldi شرکت کرد و پس از چهار سال اقامت در ناپل و ماجراهای بسیار به پاریس بازگشت. ...

Loading
چهار اصیل زاده از تفنگداران لوئی سیزدهم هستند که دوستانی صمیمی و جداناشدنی­‌اند. آتوس که به دلیل ازدواج با زنی ماجراجو از ناچاری تفنگدار شده است. پورتوس غول­‌پیکری است خوش­‌قلب و خودنما. آرامیس که ماجرایی عشق‌­بازانه موجب سلب رسالت دینی از او شده است. دارتانیان که مردی است شهرستانی، باهمت و حیله گر با پس­‌اندازی ناچیز که با میلادی، نخستین همسر آتوس و جاسوسه کاردینال درگیر می شود. ...
ادمون دانتس در روز ازدواجش،‌ به اتهام دروغین طرفداری از ناپلئون در بندر مارسی زندانی می‌شود و بر اثر سعایت رقیب عشقی‌اش، فرنان، و رقیب تجاری‌اش، دانگلار، مدت چهارده سال محبوس می‌ماند و این واقعه، در عین حال، به نفع مقاصد سیاسی یک قاضی جوان و جاه‌طلب به نام ویلفور است که در زندانی‌شدن او دست دارد... ...
در حال بارگزاری ...
که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...