• 28 اسفند 1384

    جاناتان-سویفت

    به تحصیل در رشته الهیات ادامه دادو به سلک روحانیان درآمد... در مباحثه‌های قلمی درباره نویسندگان قدیم و جدید شرکت کرده و مورد حمله شدید قرار گرفت... در 1707 سویفت از طرف ملکه آن Anne در مأموریتی مذهبی به ایرلند رفت و در 1705 به انتشار یک سلسله رساله درباره مسائل کلیسایی دست زد که همه آمیخته به طنز و حمله‌هایی شدید بود به پروتستانهای ایرلند بود... سویفت از راه نوشته‌هایش بر دستگاه حکومت انگلستان تأثیر بسیار گذاشت، چنانکه از راهنماییها و پیشنهادهایش بهره بسیار برده شد. از نظر ادبی سویفت استاد نثر ه ...

Loading
کشتی­‌اش غرق می­‌شود و به جزیره لیلی‌پوت می­‌افتد که مردمانش شش بند انگشت قد دارند... امپراتوری لیلی‌پوت از مدتها پیش درگیر تجزیه به سبب جنگهای داخلی است که میان پاشنه بلندها و پاشنه کوتاهها درگرفته است... منشأ این جنگ مجادله میان نوک کوچکی‌ها و نوک بزرگی‌هاست. درمورد این مسئله مهم که معلوم شود تخم‌­مرغ را باید از کدام نوک شکست... به ساحلی ناشناخته می­‌رسد که معلوم می­‌شود ساکنان آن غول­‌پیکرند. ...
در حال بارگزاری ...
که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...