• 26 اسفند 1384

    استیون-کرین

    به سال 1871 در نیوارک استان نیوجرزی آمریکا به جهان آمد. دوران کوتاه عمر 29 ساله او سراسر پر از رنج و آلام و بیماری بود. کوشش مداوم او در راه خبرنگاری و روزنامه نویسی به جایی نرسید و با شکست‌های فراوان روبه رو شد... تحصیلات کرین کمتر از نقل مکان او به شهر نیویورک در زندگیش تاثیر داشت. در این شهر بود که به محله‌های پست و کثیف رفت و آمد کرد و نخستین رمانش را نوشت ...

Loading
جوان ذاتاً ترسویی است که موفق به کسب شجاعت می‌شود و بدین ترتیب، در چشم خود و دیگران اعتبار می‌یابد... درک پدیده جنگ در ذهن نویسنده جوان، که باعث می‌شود این پدیده را یکی از واقعیتهای زندگی بداند و نه در هاله‌ای از اتفاقات قهرمانانه بدان‌گونه که در رؤیاهایش می‌دید، سادگی حکایت، واقعیت هرنکته جزئی، و احساس انسانی نهفته در برخی ملاحظات، شاهکاری از این نوع رمان ساخته است. ...
در حال بارگزاری ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...