• 24 اسفند 1384

    زاهاریا-استانکو

    آفتاب پریده بود که به بخارست برگشتیم. اما من با آن که سرماخوردگی شدیدی داشتم و از گرسنگی در شُرفِ موت بودم به خانه نرفتم. رفتم به تآتر ملی و آنجا در دفتر کارم به جست و جوی چیزی که بتواند موضوع یا دست کم انگیزه نوشتن مقاله‌ای شود که قولش را به مجله «کونتامپورانول» داده بودم مشغول زیر و رو کردن روزنامه‌ها شدم. اما چیزی دستم را نگرفت... معذلک نشستم به نوشتن... کاریش نمی‌شد کرد... دست به دامن خاطرات زندگیم شدم... چند صفحه‌ای نوشتم، پاکتش کردم و فرستادم به دفتر مجله. از دوشنبه تا پنج‌شنبه همه‌اش منتظ ...

Loading
داریه کوچولو هر روز شاهد خشونت کشاورزانی است که زود دست به چاقو می‌برند و با زنان کارگر و کودکانشان بدرفتاری می‌کنند. اغفال دختران، زنا و تجاوزهای جنسی از چشم کودکان پنهان نمی‌ماند. قحطی، که به دنبال تابستان خشک و بی باران 1906 سر می‌رسد، خشم کشاروزان فقیر را به حد اعلا می‌رساند، زیرا نجیب‌زادگان راضی نمی‌شوند حتی به اندازه نانشان به آنها گندم قرض دهند ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...