چاپ سوم کتاب «گفت‌وگو در باغ» اثر زنده‌یاد شاهرخ مسکوب منتشر شد.

گفت‌وگو در باغ شاهرخ مسکوب

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انتشارات فرهنگ جاوید، سومین چاپ خود از کتاب «گفت‌وگو در باغ» اثر زنده‌یاد شاهرخ مسکوب را با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۹۶ صفحه و بهای ۳۰ هزار تومان منتشر کرد. چاپ نخست این کتاب سال ۹۴ با شمارگان هزار نسخه و بهای ۱۵ هزار تومان روانه کتابفروشی‌ها شده بود. چاپ پیشین (دوم) این کتاب نیز سال ۱۳۹۷ با شمارگان ۵۰۰ نسخه و بهای ۱۵ هزار تومان منتشر شده بود.

«گفت‌وگو در باغ» محتوا و ساختار خاصی دارد. زنده‌یاد مسکوب در این کتاب که سرشار از خیال‌پردازی و تصویرسازی‌های شاعرانه است مخاطب را به دنیایی دیگر می‌برد. داستان «گفت‌وگو در باغ» حاصل گفت‌وگوی مسکوب با دایی‌اش فرهاد در حین دیدن تابلوهای نقاشی اوست.

نقاشی‌ها همه از باغ‌اند. باغ‌هایی ظاهراً یکسان اما در ذات متفاوت. باغ‌هایی که مسکوب از آنها می‌گوید و تصویرسازی می‌کند، در اصل وهم و خیال انسان‌اند. از روی طرحی پیشین کشیده نشده‌اند. بلکه خلق شده‌اند. به نوعی باغ در اینجا خیالی است از گذشته، خاطرات و عواطف و تجربیاتی که از بین رفته و حالا با بازسازی دوباره‌اش از دریچه هنر و خیال، انسان به آن چنگ می‌زند تا حفظش کند. هر انسانی به چنین خیالی نیاز دارد تا به آن سرک بکشد.

مسکوب گفت‌وگوهایش درباره نقاشی را بهانه‌ای قرار داده تا از دغدغه‌هایش بگوید. از تعلق خاطرِ انسان به یک مکان، از پناهگاه امنِ ذهنش، از حسرت گذشته، از فاصله «خواست» تا چیزی که روبه‌رویش است، از مردگانی که در او زنده‌اند و ادامه دارند و از هستی مشروط شده انسان به مکان و زمان.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «وقتی معنای مکان را از دست بدهی، حسِ زمان را هم از دست داده‌ای، همانطور که هستیِ ما مشروط به زمان و مکان است. درک و دریافتِ این دو در عمقِ ذهنِ ما هم لازم و ملزوم و همزادِ یکدیگرند. هر زمانِ با معنا و جاندار، در مکانی سپری شده، حتی اگر جایگاهِ آن را از یاد برده باشیم. همچنین وقتی به یادِ مکانی می‌افتیم که به نحوی آن را زیسته‌ایم، در آن مرگ، عشق یا شادی و نومیدی را آزموده‌ایم. چنین مکان‌های ویژه‌ای، زمان‌های ویژه خود را دارند که شاید دمِ نظر نباشند. ولی رسوبشان در بُنِ ذهن کارِ خودش را می‌کند. به زبانِ دیگر، زمان و مکان وجودِ بالقوه یکدیگر را فعلیت می‌بخشند.»

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...