کتاب «صباح» شامل خاطرات صباح وطن‌خواه از مدافعان شهر خرمشهر و بانوان امدادگر جنگ تحمیلی روانه بازار کتاب شد.

به گزارش مهر، این کتاب به کوشش فاطمه دوست‌کامی تدوین شده است و به گفته وی در مقدمه کتاب حاصل ۲۰۰ ساعت مصاحبه با وطن‌خواه است.

دوست‌کامی در مقدمه خود بر این کتاب عنوان می‌کند که صباح وطن‌خواه از چهره‌های مطرح شده در کتاب مشهور «دا» است که به دفعات زیادی از وی در این اثر یاد شده است و همین موضوع شخصیت وی را برای او جذاب کرده است و پس از آشنایی نگارنده با او به واسطه سیده‌اعظم حسینی که راوی کتاب دا است، این آشنایی منجر به گردآوری خاطرات او و نگارش آن طی دو سال می‌شود.

صباح وطن‌خواه از زنان امدادگر فعال در شهرهای آبادان و خرمشهر است که در جریان اشغال خرمشهر و نیز مقاومت مردمی در مقابل اشغال نقش آفرینی داشته است.

فاطمه دوست‌کامی در بخشی از مقدمه خود بر این اثر درباره وی می‌نویسد:

صباح دختری بود با روحیه‌ای پرسش‌گر که اسلام و انقلاب اسلامی را مرحله به مرحله جست‌و جو کرده و به شناخت و البته یقین رسیده بود. او با حجاب بود نه به این دلیل که در خانواده‌ای مذهبی متولد شده است، مرید امام بود نه به خاطر اینکه جو غالب سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب و بعد آن اینگونه می‌طلبید؛ مدافع شهرش بود نه به این علت که سرپناهی نداشت و به ناچار در خرمشهر مانده و از آن دفاع کرده بود… نه…همانطور که در این کتاب خواهید خواند، صباح وطن‌خواه نماینده‌ای است از نسل انقلابی آن سال‌ها، با آگاهی و بصیرت مسیر زندگی و عقیده‌اش را انتخاب کرد و پای تمام سختی‌ها و مشکلاتش ماند.

همچنین صباح وطن‌خواه نیز در این کتاب علت روایت کردن خاطراتش پس از سال‌ها سکوت را حوادث سال ۸۸( سال ضبط مصاحبه‌های تألیف کتاب) عنوان کرده و می‌گوید: وقتی دیدم ما با سکوتمان یک قدم کنار کشیدیم، اما در عوض دشمن با هیاهو چندین قدم به سمت ما آمد و سعی کرد جای حق و باطل را در نگاه مردم عوض کند، دیگر نتوانستم سکوت کنم. حالا احساس تکلیف می‌کنم و امیدوارم با روایت آنچه در سال‌های گذشته بر من و دوستان هم رزم رفته بتوانم دلی را نرم و اندیشه‌ای را بیدار کنم.

این کتاب در سی فصل نوشته شده است و حجمی بالغ بر ۶۰۰ صفحه دارد. پیش از این نیز مرتضی سرهنگی مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت از این کتاب به عنوان اثری مکمل و حتی شوق‌انگیزتر از کتاب «دا» یاد کرده بود.

سوره مهر این اثر تازه را با قیمت ۵۰ هزار تومان منتشر کرده است.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...