آخرین جلد از پنج‌گانه «دونده‌ هزارتو» [The maze runner] نوشته جیمز دشنر [James Dashner] با عنوان «کدِ تب» به دست نوجوانان رسید.

دونده‌ هزارتو» [The maze runner] نوشته جیمز دشنر [James Dashner]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «دونده‌ هزارتو» عنوان مجموعه‌ای پنج جلدی نوشته جیمز دشنر است که اخیرا آخرین جلد آن با عنوان «کدِ تب» با ترجمه ملیکا خوش‌نژاد به عنوان دویست‌وسی‌ویکمین شماره از «مجموعه رمان نوجوان افق» از سوی این نشر راهی کتابفروشی‌ها شده است.

پیش از این چهار جلد دیگر این مجموعه با عنوان‌های «لانه گریورها»، «گذر از جهنم»، «علاج مرگ» و «فرمان کشتار» با ترجمه مینا موسوی از سوی نشر افق منتشر شده بود.

مجموعه‌ «دونده‌ هزارتو» داستانی نفس‌گیر و هوشمندانه است که طرفداران بسیاری در سراسر جهان دارد و بیش از سه میلیون نسخه از آن تنها در آمریکا به فروش رفته است. «دونده‌ هزارتو» از سوی مجله‌ «کرکس ریویو» به‌عنوان بهترین رمان نوجوان سال انتخاب شده و براساس آن سریالی داستانی به همین نام به نمایش درآمده است.

همچنین روزنامه نیویورک تایمز این اثر را به عنوان پرفروش‌ترین اثر مورد بررسی خود معرفی کرده است. گزارش روزنامه یواس ای تودی، انجمن بوک سنس و کتابخانه آلایاسا هم این مجموعه را به عنوان کتاب پرفروش معرفی کرده‌اند.

«کِد تب» آخرین کتاب از این مجموعه درباره زندگی پیشین توماس، ترزا و باقی بچه‌هاست. سازمان شرارت برای یافتن درمان بیماری فلر، بچه‌هایی را که در برابر این ویروس ایمن‌اند پیدا می‌کند و آن‌ها را از خانواده‌هایشان می‌گیرد تا با انجام آزمایش‌هایی وحشتناک و غیراخلاقی الگوی مغزشان را پیدا کند. در طول این سال‌ها شرارت حکم خانه و مدرسه بچه‌ها را دارد. در این داستان مشخص می‌شود که آیا شرارت تمام حقیقت را به آن‌ها نی‌گوید، یا هر حرفی که به آن‌ها گفته می‌شود صرفا متغیر دیگری در آزمایش‌های بی‌پایانشان است.

رمان «کدِ تب»، یک‌پیشگفتار، 63 فصل و یک «موخره» دارد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «استفان به هوش آمد. به سختی نفس می‌کشید و خیس عرق بود. هنوز روی آن صندلی عجیب نشسته بود. اما با تسمه‌های چرمی نرمی به آن بسته شده بود. تک‌تک عصب‌های بدنش بر اثر آن درد وحشتناک گزگز می‌کردند؛ دردی که راندل به وسیله دستگاهی که درون بدنش کار گذاشته بود به او وارد کرد. استفان با صدایی گرفته زمزمه کرد: «چی...» گلویش می‌سوخت. معلوم بود کمی پیش چقدر جیغ کشیده است. تکرار کرد: «چی؟» ذهنش سعی می‌کرد تکه‌ها را کنار هم بگذارد...»

رمان «کدِ تب» با شمارگان هزار و 100 نسخه، به بهای 65 هزار تومان از سوی نشر افق منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...