حق انحصاری ترجمه و نشر کتاب «مردگان باغ سبز» با امضاء قرارداد از نشر افق به انتشارات «اسلوژبنی گلاسینک» صربستان واگذار شد.

مردگان باغ سبز محمدرضا بایرامی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «مردگان باغ سبز» به نویسندگی محمدرضا بایرامی، به‌همت رایزنی فرهنگی ایران و با نمایندگی آژانس ادبی دایره‌ مینا به زبان صربی منتشر خواهد شد.

کتاب «مردگان باغ سبز» آینه‌ای از تحولات سه نسل از یک خانواده در بستری از حوادث تاریخی هم‌زمان با انتخابات دوره‌ی پانزدهم مجلس است. نویسنده می‌کوشد تا با روایت دو داستان موازی، رخدادهای مربوط به آذربایجان در دوره‌ی پهلوی و مبارزه‌ قشون شاه و حزب توده بر سر این خطه را به تصویر بکشد؛ از جنایت‌ها و کینه‌جویی‌های بی‌پایان بشری بگوید و به ترسیم سرنوشت آدم‌های معمولی که دستخوش این بدخویی‌ها می‌شود بپردازد.

این کتاب که پیش‌تر به زبان‌های روسی و آذری نیز ترجمه شده است، توانسته با اقبال خوبی در کشورهای روسیه و آذربایجان مواجه شود. «مردگان باغ سبز» پس از انتشار در کشور روسیه، در سال ۲۰۱۴ موفق به دریافت جایزه‌ی اوراسیا شد و به‌عنوان یکی از 10 اثر برگزیده‌ بیست و هفتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب مسکو نیز معرفی شد. درحال حاضر با تلاش‌ آژانس‌ ادبی دایره‌ مینا و با کمک رایزن فرهنگی ایران در بلگراد، حق انحصاری ترجمه و فروش این کتاب به یک ناشر معتبر صربستانی واگذار می‌شود.

از‌ آن‌جایی که در سراسر دنیا، تبادل حق نشر و ترجمه از ارکان اصلی تبادل فرهنگی به شمار می‌آید، امید آن می‌رود که انتشار «مردگان باغ سبز» در کشور صربستان به ایجاد شناخت بیشتر از فرهنگ و پیشینه‌ تاریخی ایران در این کشور و در نتیجه توسعه‌ هرچه بیشتر روابط فرهنگی میان دو کشور کمک کند.

آژانس ادبی دایره‌ مینا که در واگذاری حق ترجمه و نشر این کتاب، نمایندگی نشر افق را بر عهده داشته است، یکی از ماموریت‌ها و چشم‌اندازهای اصلی آژانس‌های ادبی را کمک به نزدیک‌تر شدن انسان‌ها و برداشتن فاصله‌ میان آن‌ها از طریق انتقال محتوا می‌داند و تبادل صورت‌گرفته با انتشارات «اسلوژبنی گلاسینک» صربستان را قدمی در راستای دستیابی به چنین آرمانی توصیف می‌کند.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...