مسیح باز مصلوب | آرمان ملی


«سِفر خروج» [الحسین ثائرا شهیدا مسرحیتان شعریتان] نمایشنامه‌ای است از عبدالرحمان شرقاوی [Abd al-Rahman Sharqawi] شاعر، نمایشنامه‌نویس، نویسنده، روزنامه‌نگار و متفکر مسلمان فقید مصری. این نمایشنامه که شامل دو بخش (بخش اول شامل سیزده فصل و بخش دوم شامل شش فصل) می‌شود روایتی است مستند از قیام پیشوای سوم شیعیان و یارانش برای زنده‌نگهداشتن انسانیت و آزادگی و شرح مصائبی که در این راه دشوار بر ایشان رفته است.

سفر خروج [الحسین ثائرا شهیدا مسرحیتان شعریتان] نمایشنامه‌ای عبدالرحمان شرقاوی [Abd al-Rahman Sharqawi]

این نمایشنامه گرچه بر پایه‌ مستندات تاریخی نگاشته شده، اما تخیل قوی نویسنده این اثر را از واقعه‌ای تاریخی به روایتی پرشور تبدیل کرده ‌است. نمایشنامه با خبر مرگ معاویه و شرح تمایل مردم برای بیعت با امام‌ حسین آغاز می‌شود و با ذکر جزییات سرانجام بانیان واقعه‌ عاشورا به پایان می‌رسد. جز شرح حرکت امام‌ حسین از مدینه به کربلا و اشاره به وقایع کوفه، توجه به فرهنگ و آداب قوم عرب و شرح کینه‌جویی‌ها و غرض‌ورزی‌های آنان و نیز تمایل آنها به شعر و شاعری، که از خصایص بارز اعراب است، این نمایشنامه را به اثری قابل‌توجه تبدیل کرده‌.

شرقاوی در این اثر، با اشاره به چند روایت تاریخی مهم در صدر اسلام، استادانه، ریشه‌ جنگ‌افروزی‌ها و عداوت‌های اعراب با نوادگان پیامبر را بیان می‌کند. همچنین نویسنده در میانه‌ این روایت‌ها، شخصیت حسین‌بن‌علی را، با به‌کارگیری دو روش متفاوت، با حمزه، عموی پیامبر و نیز عیسی‌مسیح مقایسه کرده. در جای‌جای نمایشنامه، بارها، امام حسین از زبان خود و یارانش، صراحتا، به مسیح مانند شده و از این طریق بی‌گناهی امام و جهالت و خیانت اطرافیان ایشان به تصویر کشیده شده ‌است. در جایی حسین‌‌بن‌‌علی صراحتا اشاره به مصلوب‌شدن مسیح بر دروازه‌ شهر و گریه‌ حواریون او زیر سایه‌ خار می‌کند، درحالی‌که از ترسشان مسیح را انکار می‌کنند. نیز شرقاوی با بیان سرانجام کار «وحشی»، تلویحا امام حسین را با حمزه یکی دانسته و پیشاپیش، به ‌بدفرجامی خائنان بر او اشاره می‌کند. وحشی، غلامی که به دستور هند، همسر ابوسفیان، با نیزه، حمزه را در جنگ اُحد به قتل رسانده بود، در سال شصت هجری، به آوارگی، می‌خوارگی و هذیان‌گویی مبتلا شده‌ و بار سنگین ندامت را بر دوش می‌کشد.

در ترجمه‌ این اثر، مترجم -غلامرضا امامی- نیز با انتخاب نام «سِفر خروج»، امام حسین را به موسی مانند کرده ‌است. «سِفر خروج» دومین کتابِ «کتاب مقدس» و درباره‌ خروج بنی‌اسرائیل از مصر به هدایت موسی است. این همه اما سبب ‌نشده تا شرقاوی نگاهی تک‌بعدی و سطحی به هریک از طرفین جنگ داشته باشد، از همین‌ رو نویسنده کوشیده تا خواننده، از میان گفت‌وگوها، نظریات و عقاید جبهه‌ مخالف امام حسین را نیز شنیده و گاه خود را در جایگاه ایشان قرار دهد. به‌عنوان نمونه، در فصلی که به بحث بر سر جانشینی یزید پرداخته شده، اسد، شیخ حجازی‌ای که ساکن کوفه است و بعدها در قتل مسلم، پسرعموی امام حسین، نقشی تاثیرگذار ایفا می‌کند، دو عامل را در عدم بیعت خود با امام حسین مهم می‌داند، اولی قبح شکستن پیمانی است که با معاویه بسته و دومی ممانعت از خون‌ریزی در جامعه‌ مسلمین است. در فصلی که کوفیان تصمیم به حمله به دارالحکومه و آزادی هانی‌بن‌عروه دارند نیز مکالمات میان مادران بیوه با فرزندان جوانشان و نیز مردان جنگی و همسرانشان این روایت را از یک‌سویه‌‌نگری خالی ساخته است. این مساله در فصل رسیدن به فرات و در مکالمات طولانی میان بُریر، شیخ عراقی و سعید یکی از یاران امام حسین، به اوج خود می‌رسد؛ زیرا نویسنده، هوشمندانه، با طرح پرسش‌هایی از جانب سعید، نه تنها بُریر و تصمیم او مبنی بر جنگ با ابن‌زیاد را به چالش می‌کشد، بلکه علاوه بر برانگیختن تردید و شک خواننده از طریق همذات‌پنداری با سعید، دشواری انتخاب راه آزادگی و حق در مقابل فریبندگی‌های زندگی را نیز آشکار می‌سازد.

فصل پایانی «سِفر خروج» را می‌توان اوج هنر و تخیل عبدالرحمان شرقاوی به‌شمار آورد. در این صحنه، یزید که برای شکار به صحرا رفته تنها و سرگردان با خیال امام حسین ملاقات می‌کند. یزید که گرما و تشنگی بر او غالب شده پس از گفت‌وگو با حسین‌‌بن‌علی و زینب، از دور شاهد فرجام عمربن‌سعد‌ و ابن‌زیاد و شمر به دست مختار ثقفی می‌گردد. فصل با سخنان امام حسین و توصیه‌ او به زنده‌‌نگه‌داشتن نامش پایان می‌یابد، زنده‌نگه‌داشتن نامش در هرکجا و در هر زمان، فارغ از هر فرقه و تعصبی، آن هنگام که دروغگویان و راستگویان به‌هم آمیخته می‌شوند و آن‌هنگام که جهل و نادانی عرضه می‌شود و علم به سخره گرفته می‌شود، آنجا که قدرتمندان راه نفاق و دورویی می‌پیمایند و خون‌خواری می‌کنند. آنجاست که حسین دیگربار زنده شده و تن‌دادن به سکوت و ذلت، قربانی کردن دوباره‌ اوست.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...