تشریح ظرفیت انسان‌ها برای شر | آرمان ملی


در اعماق رمان «دریا و زهر» [The Sea and Poison] که در سال 1957 نوشته شده، شیفتگی شوساکو اندو [Shūsaku Endō] به جامعه ظاهرا آرام و متمدن ژاپن پس از جنگ به تصویر ‌کشیده شده، که هنوز هم از وقایع ناخوشایند جنگ اقیانوس آرام رنج می‌برد. حتی یک متصدی بی‌آزار پمپ بنزین هم ممکن است کهنه‌سربازی باشد که کمتر از یک دهه پیش در کشتارهای وحشیانه در خط‌مقدم شرکت داشته است.

دریا و زهر» [The Sea and Poison] شوساکو اندو [Shūsaku Endō]

در داخل کشور نیز، تلفیق بمباران‌های بی‌رویه در زمان جنگ، تبلیغات دولت و افزایش بی‌تفاوتی به مرگ باعث از بین‌رفتن قطب‌نمای اخلاقی‌ای شدند که یکی از بدنام‌ترین جنایات جنگی را رقم زد: زنده‌شکافی‌هایی که با عنوان تحقیقات پزشکی در بیمارستان فوکوئوکا روی خلبان‌های اسیرشده آمریکایی انجام شد.

اندو ما را به سفری در زندگی افراد دخیل در این آزمایش‌ها - از پزشکان گرفته تا پرستاران و مستخدمین - می‌برد و دانش خود درباره مکان‌هایی همچون منچوری استعماری و کوه روکو در کوبه را با چیرگی برای ساخت پس‌کرانه شخصیت‌ها به کار می‌گیرد.

با در نظرگرفتن این رمان در طول مسیر شغلی طولانی و برجسته اندو، درون‌بینی داستان رشد می‌کند. تمرکز اصلی داستان متوجه سوگورو است؛ پزشکی که به دلیل مشارکت در زنده‌شکافی تحت فشار قرار گرفته و اندو شیفته بررسی این است که چه چیزی موجب می‌شود مردم عادی در چنین اعمال شنیعی مشارکت کنند. 29 سال بعد، او در شاهکار خود با نام «رسوایی»، نام سوگورو را برای شخصیت همزاد خود به کار می‌برد و اعتراف می‌کند که همه ما در اعماق وجود خود استعداد سازش با اعمال بی‌رحمانه و فساد را داریم.

«دریا و زهر» از چند دیدگاه مختلف نقل می‌شود، اما عمدتا داستان سوگورو و تعامل او با یکی از انترن‌ها به نام تودا و معدود دکترها و پرستارانی را که با آنها کار می‌کند دنبال می‌کند. سوگورو بیماران مبتلا به سل را معالجه می‌کند و نسبت به زن سالخورده‌ای که درحال مرگ است از خود دلسوزی نشان می‌دهد. هنگامی که او پی می‌برد که سایر پزشکان قصد دارند به منظور پژوهش عمل جراحی را روی آن زن اجرا کنند، سوگورو دچار کشمکش درونی می‌شود.

در مقدمه رمان، خوانندگان با مردی ساکن حومه شهر توکیو آشنا می‌شوند که نیازمند داروهای التهاب ریه است. سوگورو تنها پزشک محله است، اما از نظر آن مرد فردی بسیار عجیب به نظر می‌رسد. و سپس او به حقایق مرتبط به زندگی سوگورو و مشارکت او در جنایات جنگی صورت گرفته در دانشکده پزشکی پی می‌برد. هنگامی که او در این باره با سوگورو مواجه می‌شود، روایت کتاب تغییر کرده و وقایع گذشته از دیدگاه سوگورو را به صورت سوم‌شخص بیان می‌کند. کمی بعدتر روایت کتاب به اول‌شخص تغییر می‌کند و داستان پرستاری به نام اوئه‌دا را بازگو می‌کند، سپس در فصل بعد پیش از بازگشت به داستان سوگورو از دیدگاه سوم‌شخص، از دیدگاه تودا به بیان وقایع به صورت اول‌شخص می‌پردازد.

معرفی شخصیت‌ها از طریق کارشان در بیمارستان مسلولین نشان‌دهنده این است که آنها تا چه میزان کرخت و بی‌احساس شده‌ یا به مسیری رانده شده‌اند که لزوما دیگر به دنبال پیشرفت شغلی نیستند. وضعیت بیمارستان به گونه‌ای نیست که آن را محیطی بهداشتی درنظر بگیریم، که می‌تواند با دوران وقوع این وقایع و فرهنگ آن زمان یا هردوی اینها مرتبط باشد و نیز رفتار بسیار ناخوشایندی با بیماران دارند. بیماران، به‌ویژه بیماران بهزیستی، به‌عنوان باری سنگین یا سوژه‌های پژوهشی احتمالی تلقی می‌شوند که می‌تواند منجر به ارتقای پزشکان شود.

پزشکان ارشد از سوگورو، تودا و اوئه‌دا می‌خواهند تا در برخی پژوهش‌های مهم که شامل زنده‌شکافی هشت اسیر آمریکایی می‌شود، شرکت کنند. هنگام پژوهش روی بیماران مبتلا به سل می‌شد استدلال کرد که آنها به‌هرحال خواهند مرد، اما اکنون از آنها خواسته می‌شود که با هدف پیشبرد علم و ترقی این پزشکان، هشت جوان سالم کشته شوند. از این سه نفر خواسته می‌شود - بدون اجبار - تا مشارکت داشته باشند و هر سه موافقت می‌کنند، هرچند سوگورو کمی مردد است.

داستان «دریا و زهر» برگرفته از وقایع حقیقی است که در سال 1945 در دانشگاه سلطنتی کیوشو رخ داده؛ وقایعی که موجب وحشت هر خواننده‌ای می‌شود. این کتاب چشم‌های شما را درباره جنبه دیگری از جنگ جهانی دوم باز می‌کند و موجب می‌شود تا تفکر و بحث بسیار در مورد اخلاق پزشکی، گناه و وجدان در شما شکل بگیرد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...