فهرست اسامی برگزیدگان جایزه ادبی «کاستا» [Costa Book Awards] در پنج شاخه اعلام شد.

کاستا 2020

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  ایسنا، برگزیدگان نهایی جایزه ادبی «کاستا» در بخش‌های مختلف مشخص شدند و در این بین «لی لورانس» [Lee Lawrence] نویسنده‌ کتاب‌اولی به عنوان برنده بخش کتاب خاطرات «کاستا» معرفی شد. «لورانس» در کتاب «بلندتر آواز خواهم خواند» [The Louder I Will Sing] داستان تلاش‌هایش برای دستیابی به عدالت برای مادرش را که پس از شلیک گلوله توسط پلیس لندن در سال ۱۹۸۵ فلج شده بود روایت می‌کند.

«لورانس» برای کسب این جایزه پنج‌هزار پوندی با نویسندگانی همچون «جولیان بارنز» برنده جایزه «بوکر» رقابت کرده است.

جایزه پنج‌هزار پوندی «کاستا» در بخش بهترین رمان نیز به «مونیک رافی» [Monique Roffey] برای «پری دریایی صدف سیاه: یک داستان عاشقانه» [The Mermaid of Black Conch] رسید. این کتاب که هفتمین اثر «روفی» به شمار می‌رود داستان ماهیگیری را روایت می‌کند که آوازش توجه یک پری دریایی چند قرنی را جلب می‌کند.

جایزه «کاستا» در بخش بهترین رمان نخست نیز به «اینگرید پرسود» [Ingrid Persaud] برای رمان «عشق پس از عشق» [Love After Love] اهدا شد.

همچنین «ایوان بولند» [Eavan Boland] شاعر ایرلندی که در آوریل سال ۲۰۲۰ درگذشت برای آخرین مجموعه شعرش با عنوان «تاریخدانان» [The Historians] به عنوان برنده بخش شعر «کاستا» معرفی شد.

«ناتاشا فرانت» [Natasha Farrant] هم برای کتاب «سفر دریایی شاهین کوچولو» [Voyage of the Sparrowhawk] به عنوان برنده بخش کتاب کودک «کاستا» انتخاب شد.

به برنده اصلی این رقابت ادبی که اواخر ماه جاری مشخص می‌شود مبلغ ۳۰هزار پوند اهدا خواهد شد.

جایزه بهترین کتاب «کاستا» تاکنون ۱۲ بار به رمان، ۵ بار به رمان یک نویسنده‌اولی، ۸ بار به کتاب خاطرات، ۸ بار به مجموعه شعر و ۲ مرتبه به کتاب کودک اهدا شده است.

جایزه «کاستا» یکی از معتبرترین و مشهورترین جایزه‌های ادبی در بریتانیا است که کتاب‌ها و نویسندگان مطرح در بریتانیا و ایرلند براساس آن شناخته می‌شوند. این جایزه از سال ۱۹۷۱ کار خود را با عنوان جایزه ادبی «وایت‌برد» آغاز کرد و سپس در سال ۲۰۰۶ به جایزه کتاب «کاستا» تغییر نام داد.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...