«پاندمی‌های آنفولانزا» [Influenza Pandemics] نوشته لیزابت هاردمن [Lizabeth Hardman] با ترجمه فاطمه شاداب از سوی انتشارات ققنوس منتشر و روانه بازار نشر شد.

پاندمی‌های آنفولانزا» [Influenza Pandemics]  لیزابت هاردمن [Lizabeth Hardman]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم‌، این کتاب عنوان دیگری از مجموعه تاریخ جهان است،‌ مجموعه‌ای که می‌کوشد چشم‌اندازی گسترده و ژرف از سیر تاریخ عرضه کند.

در معرفی این مجموعه آمده است:‌ «این مجموعه با ارائه زمینه‌های فرهنگی رخدادهای تاریخی، خواننده را مجذوب خود می‌سازد. «مجموعه تاریخ جهان» اندیشه‌های سیاسی،‌ فرهنگی و فلسفی ت‍أثیرگذار را در گذر مشعل تمدن از بین‌النهرین و مصر باستان به یونان، روم، اروپای قرون وسطی و دیگر تمدن‌های جهانی تا روزگار ما پی می‌گیرد. این مجموعه نه‌تنها برای آشنایی خوانندگان با مبانی تاریخ تدوین شده است، بلکه همچنین در پی آگاه ساختن آن‌ها از این واقعیت است که زندگی‌شان بخشی از سرگذشت کلی انسان‌هاست. هر جلد از این مجموعه برداشتی جامع و روشن از یک دوره مهم تاریخی را به خواننده ارائه می‌کند.»

پاندمی یا همان همه‌گیری جهانی آنفلوانزا گاه و بیگاه در سراسر دنیا شایع می‌شود و میلیون‌ها نفر را به کام مرگ می‌کشاند. برخلاف تصور مردم آنفلوانزا همان سرماخوردگی شدید نیست، ویروس آنفلوانزا ‌زیرک‌ترین و هوشمندترین میکرو ارگانیسم است که می‌تواند کمتر از چند هفته ساختار ژنتیکی‌اش را تغییر دهد و واکسناسیون را بی‌اثر سازد. این ویروس همواره در حال تغییر، تقریباً هرساله به ویروس جدیدی تبدیل می‌شود، پیشی‌گرفتن از ویروس آنفلوانزا برای دانشمندان به مبارزه‌ای بی‌پایان تبدیل شده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «مردم می‌ترسیدند به یکدیگر نزدیک شوند... با همدیگر حرف بزنند، مثل این بود که نمی‌خواستند در یک هوا تنفس کنند... به تدریج ترس جای خود را به خشونت داد... مسئولان کفن و دفن مجبور شده بودند مردان مسلحی را برای مراقبت از تابوت‌ها استخدام کنند تا به سرقت برده نشوند. در سان‌فرانسیسکو یکی از مأموران پلیس به مردی که از زدن ماسک سر باز زده بود شلیک کرد...»

انتشارات ققنوس این کتاب را در 112 صفحه قطع وزیری به قیمت 25 هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...