مجموعه‌داستان «زگیل روی خرمهره»‌ نوشته امید پناهی‌آذر توسط انتشارات هیلا منتشر و راهی بازار نشر شد.

زگیل روی خرمهره امید پناهی‌آذر

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه به هم‌پیوسته است که بستر زمانی‌شان سال‌های اوایل دهه ۱۳۶۰ است. همه داستان‌ها یک راوی دارند که از عشق، خشم، بدبختی، رنج و امید مردمِ یک محله دورافتاده در شهری کویری می‌گوید.

آدم‌های قصه‌های «زگیل روی خرمهره» درگیر روزمره گی و مسائل خرافی‌اند و گاهی اوقات به‌خاطر کوته‌فکری‌های خودشان به دردسر می‌افتند. این‌کتاب ۶ داستان را با این‌عناوین در بر می‌گیرد: آبگرمکن، دکل‌بندها، مخصوص شکار، زگیل روی خرمهره، آپاراتچی، غنیمت جنگی.

عواطف و باورهای مردم دورافتاده، فقر و تلخی‌هایش که موجب شکل‌گیری موقعیت‌های تکراری می‌شود و مسائلی از این‌دست، از جمله موضوعاتی هستند که نویسنده داستان‌های این‌کتاب سراغشان رفته و با طنزی تلخ آن‌ها را به تصویر کشیده است.

در قسمتی از داستان «مخصوص شکار» از این‌کتاب می‌خوانیم:

فرنگیس دختر بدقیافه و سبیلوی تاج‌خانم بود که پسرها چندان دختر به حسابش نمی‌آوردند. همان بعدازظهری نقشه مهری را لو داده بود: «با کمال وعده کرده‌ن دوراهی زیارت.» حتی بعد مادرش به مادرجان گفته بود: «گیس‌بریده زیر پای فرنگیس هم نشسته بود که اون هم همراهش فرار کنه. خب، دخترم هزارماشالّا عاقله که نرفته!» فرنگیس گفته بود: «چون قالم گذاشت، پته‌ش رو ریختم روی آب. یه ماه نقشه کشیدیم ولی موقعش که شد خبرم نکرد! فکر کرده بود لابد اگه من کمال رو ببینم قُرِش می‌زنم؟! درسته که اگه کمال من رو می‌دید، دیگه مهری به چشمش نمی‌اومد ولی من که به‌ش پا نمی‌دادم. فکر می‌کرد منم مثل خودش نامردم؟!»
قرار شد صبح زود پدر جیپ را به راه کند. خان‌عزیز چندبار گفت: «اگه می‌شد همین امشب راه بیفتیم خیلی خوب می‌شد.» این را یک‌طوری می‌گفت که انگار داشت التماس می‌کرد. زن‌عمو هم، بعد از هربار خواهش خان، پدر را دعا می‌کرد. پدر رو به رئیس نگاهی کرد. رئیس گفت: «عموجان، این جیپ در و پیکر نداره. راه امامزاده هم که عین دشت ناسوره. پس مجبوریم آروم بریم. وقتی هم که آروم بریم چی می‌شه؟»
پدر پرسید: «چه می‌شه؟!»
رئیس سبیلش را از لای دندان‌هاش ول کرد و با خنده گفت: «سگ‌خور می‌شیم.»

این‌کتاب با ۱۰۲ صفحه، شمارگان ۴۹۵ نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...