کتاب‌های «من بیچاره بچه‌ام و هیچ‌کاره» [Ich bin hier blob das kind] و «من بیچاره گربه‌ام و هیچ‌کاره»[Ich bin hier blob die katze] از مجموعه چهارجلدی «من بیچاره» برای بچه‌ها منتشر شد.

من بیچاره بچه‌ام و هیچ‌کاره» [Ich bin hier blob das kind]    یوتا ریشتر Jutta Richter

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، کتاب‌های «من بیچاره بچه‌ام و هیچ‌کاره» نوشته یوتا ریشتر[Jutta Richter] و «من بیچاره گربه‌ام و هیچ‌کاره» نوشته هانا یوهانزن[Johansen, Hanna] با ترجمه کتایون سلطان‌پور در مجموعه کتاب‌های فندوق (واحد کودک نشر افق) راهی بازار شده است.

در معرفی ناشر از این کتاب‌ها آمده است: اگر دوست دارید آدم‌بزرگ‌ها بدانند شما چطوری فکر می‌کنید یا اگر می‌خواهید بدانید توی سر گربه‌ها چه می‌گذرد، چاره‌ کارتان خواندنِ این دو کتاب است.
بعد از این‌که یک‌عالمه خندیدید، پیشنهاد می‌کنیم دست بزرگ‌ترهایتان را بگیرید، آن‌ها را کنار خودتان بنشانید و کتاب‌ها را برایشان بخوانید.
کتاب‌ «من بیچاره بچه‌ام و هیچ‌کاره» تمرین خوبی است تا بزرگ‌ترها با خواندنش به خودشان یادآوری کنند که بچه‌ها باید فقط بچگی کنند و فشار زندگی نباید به روحیه و روحشان آسیبی برساند.
گربه‌های عزیز هم خوشحال باشند که وقتی صاحبشان کتاب دوم این مجموعه را بخواند، بهتر می‌تواند به وظایفش عمل کند و حسابی خوش به حالشان می‌شود.

بر اساس اعلام ناشر، این کتاب‌ها با خرید حق انتشار (کپی‌رایت) در ایران منتشر شده‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...