«عکس به مثابه هنر معاصر» [The photograph as contemporary art] نوشته شارلوت کاتن[Cotton, Charlotte] و ترجمه کیارنگ علایی توسط انتشارات حرفه هنرمند منتشر شد.

«عکس به مثابه هنر معاصر» [The photograph as contemporary art] نوشته شارلوت کاتن[Cotton, Charlotte]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انتشارات حرفه هنرمند کتاب «عکس به مثابه هنر معاصر» نوشته خانم شارلوت کاتن (نویسنده و کیوریتور انگلیسی) و ترجمه کیارنگ علایی را در قطع رقعی، به شمارگان ۱۰۰۰ نسخه، ۱۸۴ صفحه و قیمت ۵۸ هزار تومان منتشر کرد.

کتاب «عکس به مثابه هنر معاصر» در ۱۸۴ صفحه، ۷ فصل و ۱ ضمیمه رنگی به موضوعاتی چون: اصول زیبایی شناسی ددپن، داستان سرایی در عکاسی، چیدمان‌های میکس مدیا، دستکاری در طبیعت، رویکردهای برخاسته از هنر مفهومی، روایت‌های زندگی خانوادگی در عکس‌ها، کارکرد عکاسی فاین آرت در دوران معاصر و تغییر موضع عکاسی از اوایل دهه ۱۹۷۰ به این سو می‌پردازد.

کیارنگ علایی در بخشی از مقدمه کتاب نوشته است: «امروز عکاسی صرفاً در قامت نمادی برای بقا و یا روایت افرادی که داستان زندگی‌شأن، منحصر به فرد است، قد علم نمی‌کند. امروز عکس‌ها تلاش می‌کنند برداشت ما را از زندگی تغییر دهند، آگاهی و شناخت ما را از عکس به چالش بکشند، آن‌ها بیش از هر چیز شبیه فیلم‌های با پایان بازند، که تکلیف ما را با خود یکسره نمی‌کنند و جهان‌شأن، سرسختانه در ذهن ما ادامه و قوام می‌یابد. به اینها اضافه کنید روش‌های نوین ورود عکس به هنر معاصر در قامت محصولی کنایه آمیز را که روایت‌های جدیدی را از این هنر می‌سازد.»

کیارنگ علایی، عکاس، نویسنده، مترجم و فیلمساز است و «عکس به مثابه هنر معاصر» هفدهمین کتاب منتشر شده اوست. عناوین برخی از کتاب‌های او به این شرح است: مجموعه داستان‌های کوتاه «باد در یک خیابان مستقیم»، «شفا در میان ما نفس می‌کشد» و «طبیعت زنده چند بانو» و مجموعه عکس‌های «یک شرجی آرام»، «جایی دورتر»، «پرده دوم اتفاق»، «حتی وقتی نمی‌دانیم»، «نیمه تراوا» و «وضعیت چهارم».

علایی برنده جوایز بین المللی متعددی از جشنواره‌های داکینوی رمانی، برنوی چک، ابنزه اتریش، اتحادیه فیلمسازان آماتور جهان، ملل اتریش، کومانوا مقدونیه، ویژن فنلاند و… است و سال گذشته به خاطر تلاش‌ها و خدمات شایان توجهش در حوزه عکاسی، نشان خدمت دریافت کرد. مجموعه‌های او در این سال‌ها در فرانسه، آلمان و فنلاند به روی دیوار رفته‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

هنر |
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...