«افسانه‌ی کچل کفترباز» به نویسندگی و تصویرگری لیسا جمیله‌برجسته برای چهارمین بار از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بازنشر شد.

افسانه‌ی کچل کفترباز لیسا جمیله‌برجسته

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این کتاب که اولین بار در سال ۱۳۸۵ برای مخاطبان ۹ سال به بالا (نونهال) منتشر شده بود اکنون به چهارمین مرحله چاپ رسیده است.

در خلاصه کتاب «افسانه‌ی کچل کفترباز» آمده است: حاکمی بود که همه‌چیز داشت اما خوشبخت نبود. دنیا برای او که همسرش را از دست داده بود تیره و تار شده بود. بنابراین، نه خودش شاد بود و نه به دیگران اجازه شادی و بازی را می‌داد. در کنار قصر حاکم، کلبه کوچکی بود که در آن پسرکی کچل با مادرش زندگی می‌کرد. دل‌خوشی او، کفترهایش بودند. آن‌ها را بغل می‌کرد و دانه می‌داد.

نوازش می‌کرد و به بال‌های خسته آن‌ها جان می‌داد. دم غروب پرشان می‌داد. می‌نشست رو به بام و نگاهشان می‌کرد. از دیدنشان سیر نمی‌شد. برایشان نی می‌زد...

این کتاب ۱۶ صفحه‌ای در قطع رحلی با شمارگان ۲ هزار و ۵۰۰ نسخه منتشر شده تا شمارگان آن در مجموع به ۲۷ هزار نسخه برسد.

کتاب «افسانه‌ی کچل کفترباز» در سال ۱۳۸۷ با خط بریل ویژه نابینایان منتشر شد و بر اساس آن انیمیشنی به کارگردانی صادق جوادی و تئاتری نیز با کارگردانی آزاده انصاری از سوی کانون تولید شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...