کتاب «دلهره‌ها» [Guts] نوشته رینا تلگمایر [Raina Telgemeier] نویسنده آمریکایی با ترجمه بشرا مهرمحمدی از سوی نشر اطراف منتشر و روانه بازار نشر شد.

دلهره‌ها» [Guts] نوشته رینا تلگمایر [Raina Telgemeier]

به گزارش کتاب نیوز،‌ تلگمایر در کتاب دلهره‌ها داستان بیماری گوارشی‌اش را برایمان می‌گوید و اعتقاد دارد ترس‌ها و نگرانی‌هایش بخشی از هویت اوست و برای مهارشان تا جایی که می‌تواند می‌کوشد. او در این کتاب به بچه‌ها می‌گوید که چطور دل‌وجرئت به خرج دهند و از احساس‌شان برای بزرگترها حرف بزنند، آن‌ها را بنویسند، نقاشی‌شان کنند و با دوستان‌شان در میان بگذارند.

تلگمایر درباره کتابش نوشته است: «الهام‌بخش کتاب دلهره‌ها، آدم‌های واقعی، مشاوره‌ واقعی و خاطرات واقعی از کلاس چهارم و پنجم دبستان من بوده‌اند. من بیشتر عمرم با دل‌درد و اضطراب دست‌و‌پنجه نرم کرده‌ام. کار آسانی نبوده اما سال‌هاست که هر دوی این‌ها کم‌تر شده‌اند چون کم‌کم یاد گرفتم چطور مهارشان کنم. نه ساله که بودم معلوم نیست از کجا سروکله‌ی هول‌وهراس‌هایم پیدا شد. کلی غیبت از مدرسه داشتم. نسبت به هر احساس غیرعادی کوچکی در شکمم وسواس پیدا کرده بودم و تمام مدت می‌ترسیدم که نکند غذای اشتباهی بخورم... اما کم‌کم فهمیدم که ترس‌ها و نگرانی‌هایم بخشی از هویت من هستد و برای کنترل آن‌ها تا جایی که می‌توانم می‌کوشم.»

نویسنده در کتابش با بیان خاطراتش از دوران کودکی و وسواسی که به دلیل حساس بودن معده‌اش پیدا کرده سخن گفته و در آخر کودکان را تشویق می‌کند تا احساسات خود را بیان کنند،‌ درباره‌اش نقاشی بکشند و آهنگ بسازند و خیلی راحت با دوستانشان درباره احساساتشان حرف بزنند.

کتاب دلهره‌ها جوایز بسیاری از جشنواره‌های مختلف برده که برخی از آنها عبارتند از: جایزه ویل آیزنر برای بهترین کتاب کودک و بهترین نویسنده/هنرمند، بهترین کمیک و بهترین کتاب کودک سال ۲۰۱۹ به انتخاب نیویورک‌تایمز، بهترین گرافیک‌ ناول سال به انتخاب واشینگتن پست، بهترین گرافیک‌ ناول سال به انتخاب فوربس و بهترین کتاب سال به انتخاب اسکول لایبرری ژورنال

نشر اطراف این کتاب را در 224 صفحه مصور رنگی به قیمت 62 هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...