رمان «پیش از بستن چمدان» نوشته مینو کریم‌زاده در چهارمین چاپ خود با شمارگان ۲هزار و ۵۰۰ نسخه روانه بازار نشر کتاب نوجوان شده است.

پیش از بستن چمدان مینو کریم‌زاده

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این رمان موفق و پر مخاطب، که نخستین بار در سال ۱۳۹۰ از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شد در شمار اولین آثاری است که کانون در آن سال‌ها و در قالب طرح رمان نوجوان امروز ارائه کرد و پس از آن در رویداد ادبی هفدهمین دوره جایزه کتاب فصل جمهوری اسلامی ایران شایسته تقدیر شناخته شد و در فهرست کتاب‌های منتخب لاک‌پشت پرنده نیز قرار گرفت.

این رمان که مناسب نوجوانان بالای ۱۵ سال است برشی از حساس‌ترین لحظه‌های زندگی دو دختر به نام «گلی» و «دریا» را روایت می‌کند که باید برای آینده‌ی خود تصمیم بگیرند؛ قصه‌ی این دو به موازات هم، بازگو می‌شود و درعین حال آن‌ها به گونه‌ای اتفاقی، در اوج کلنجار رفتن با مشکلات زندگی سر راه یکدیگر قرار می‌گیرند. هر دو نوجوان، به گونه‌ای با خود و محیط پیرامون‌شان در کشمکش هستند. «گلی» در این کشمکش‌ها سعی دارد، زندگی‌اش را همان‌گونه که هست، یا دست‌کم تا چند روز پیش بوده، حفظ کند و «دریا» در تب و تاب است که خود را از شرایط کنونی خارج کند و تغییری اساسی در زندگی‌اش ایجاد کند. این تقابل، داستان را شیرین و مواجهه‌ی این دو نوجوان را معنی‌دار می‌کند.

شمارگان این رمان در چهار بار انتشار در مجموع به ۲۲ هزار و ۵۰۰ نسخه رسیده است.

سه سال پیش در سال ۱۳۹۶ و در جریان برپایی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران یک ناشر مصری به نام انتشارات «مجتمع الثقافی المصری» به صورت رسمی حق انتشار ۹ عنوان «رمان نوجوان امروز» و یک کتاب دیگر کانون را برای ترجمه به زبان عربی و چاپ آن خریداری کرد که رمان پیش از بستن چمدان نیز در بین آن آثار بود.

این ناشر مصری در بهمن سال ۱۳۹۸ و در پنجاه و یکمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب قاهره این آثار ایرانی را به زبان عربی ارائه کرد.

علاقه‌مندان می‌توانند این کتاب ۱۵۶ صفحه‌ای را با قیمت ۲۳ هزار تومان از فروشگاه‌های محصولات فرهنگی و فروشگاه‌های کانون پرورش فکری در سراسر کشور خریداری کنند.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...