رمان ایرانی «قطعات گمشده» نوشته هادی معیری‌نژاد توسط انتشارات کتابسرای تندیس منتشر و راهی بازار نشر شد.

قطعات گمشده هادی معیری‌نژاد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب یکی از عناوین «ادبیات ژانری» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

این‌کتاب پس از «هیتلر را من کشتم»، «ویلای مروارید» و «ساعت باران»، چهارمین اثر داستانی معیری‌نژاد است. ۳ کتاب پیشین این‌نویسنده هم در گروه ژانر معمایی جا دارند.

داستان «قطعات گمشده» درباره مردی به‌نام ماهان است که در مقطع دکترای رشته مطالعات اسکاندیناوی در دانشگاه اوپسالای سوئد تحصیل می‌کند و در خلال پژوهش‌هایش درباره اسطوره‌های موازی بین اسکاندیناوی و ایران پیش از اسلام، با پیرمردی عجیب و دخترش آشنا می‌شود. ماهان پس از مدتی متوجه می‌شود پیرمرد و دخترش نقش مرموزی در گذشته خودش و ایران داشته‌اند.

در ادامه داستان، پیرمرد با دانسته‌هایش درباره تمدن‌های باستانی و نظریه عجیبی که به‌نام «بازی آسمانی» دارد، تاثیر زیادی روی زندگی و تحقیقات ماهان می‌گذارد. در نتیجه این‌باور در ماهان شکل می‌گیرد که با تفکر در گذشته می‌توان آینده را تغییر داد. «قطعات گمشده‌» داستان تکه‌های از گذشته است که ناگهان پازل زندگی روزمره آدم‌ها را تکمیل می‌کنند و باعث شکل‌گرفتن تصویری می‌شوند که انسان فکرش را هم نمی‌کند.

این‌کتاب با ۱۸۴ صفحه و قیمت ۲۷ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ..............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...