دو کتاب «با مشکلهای جدید چه می‌کنی؟» [What do you do with a problem?] و «با فرصت‌های خوب چه می‌کنی؟» [What do you do with a chance?] اثر کبی یامادا [Kobi Yamada] برای کودکان و نوجوانان منتشر شد.

با مشکل‌های جدید چه می‌کنی؟» [What do you do with a problem?] با فرصت‌های خوب چه می‌کنی؟» [What do you do with a chance?]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از آنا، این دو کتاب با ترجمه مهدی حجوانی از سوی انتشارات قدیانی در نوبت اول چاپ، روانه‌ بازار کتاب شدند.

کتاب «با مشکل‌های جدید چه می‌کنی؟»، اثری است از یامادا به تصویرگری «می بیزم». این کتاب روایت داستان پسر کوچکی است که با یک مشکل رو به رو می شود، او ابتدا می خواهد مشکلش را نادیده بگیرد و از آن دوری کند، اما مشکل او را رها نمی کند و هرچه می گذرد بزرگ تر می شود، تا جایی که پسر تصمیم می گیرد چاره ای دیگر برای مقابله با آن بیندیشد. این داستان درسی آموزنده برای کودکان دارد و به آن ها نشان می دهد که مشکلات همیشه بد نیستند و باید با آن ها رو به رو شد.

کتاب «با فرصت‌های خوب چه می‌کنی؟» نیز با تصویرگری «می بیزم» و ترجمه مهدی حجوانی در نوبت اول چاپ روانه‌‌ی بازار کتاب شده است.

چه بر سر فرصت‌ها می‌آید؟ فرصت ها کمک می‌کنند تا دوستان جدیدی پیدا کنیم، به موقعیت‌های هیجان‌انگیزی برسیم و کشف‌های دلیرانه انجام دهیم. فرصت‌ها ما را دعوت می‌کنند تا درگیر ماجراجوی‌های بزرگ شویم. در واقع بلی‌هایی هستند که با آنها می‌توانیم آدم‌ها و پیشامدهای فراموش نشدنی را تجربه کنیم و از دروازه‌ی دنیاهای کشف نشده بگذریم. این داستان درسی آموزنده برای کودکان دارد و به آنها نشان می دهد که فرصت‌های خوب زندگی را از دست ندهند.

تصویرهای این کتاب‌ها به نوعی الهام‌بخش و تعیین‌کننده مسیر داستان است و اگر تصاویر حذف شود لمس داستان و دریافت پیام کتاب مشکل به نظر می‌آید.

یامادا برای کتاب «با فکرهای تازه چه می‌کنی؟» برنده‌ی جایزه کتاب‌های تصویری ناشران مستقل را در بخش کتاب‌های مناسب برای همه سن‌ها در سال ۲۰۱۴ شده است. در سال ۲۰۱۸ هم برای کتاب آخر «چه کار می‌کنی با یک فرصت جدید؟» برنده همین جایزه شد.

انتشارات قدیانی این دو کتاب را در قطع رحلی، جلد سخت و هر جلد با قیمت ۴۵ هزار تومان در اختیار علاقه‌مندان قرار داده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...