مراسم رونمایی از کتاب «پلاک ۱۴۰» که شامل مجموعه خاطرات ۱۴۰ نفر از اهالی قلم و فرهنگ در حوزه دفاع مقدس و ادبیات پایداری است در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد.

به گزارش ایسنا، در این مراسم سردار عامری ـ رئیس سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس ـ بیان کرد: کتاب «پلاک ۱۴۰» اثری فاخر با ویژگی‌های منحصر به فرد و ارزنده است. خانم آذر خزایی با نگاهی متفاوت به صحنه‌های نبرد اشاره‌ای به وقایع پشت جبهه از نگاه هنرمندان و نویسندگان داشته است و خاطرات آنها را ثبت کرده است.

وی یادآور شد: هماهنگی و ترغیب ۱۴۰ هنرمند و فعال فرهنگی کاری بسیار دشوار و شیرین بوده است. این کتاب با نگاهی متفاوت و متنوع به نیاز مخاطب به چاپ رسیده است.

سردار عامری با اشاره به اینکه کتاب کالایی فرهنگی است، توضیح داد: ما باید در کشور به موضوع کتاب توجهی همه‌جانبه داشته باشیم. موضوع شناسی، محتوا شناسی، سوژه‌یابی، تبلیغ، انجام کار صنعتی حتی کتاب آرایی از جمله نکاتی است که باید در کار چاپ کتاب به آن توجه کنیم. ما در زمینه دفاع مقدس نیازمند انجام کارهای بزرگ و ورود افراد جدید هستیم و در گونه‌های مختلف ادبی ورود پیدا کنیم. از آنجا که دفاع مقدس فرازهای انسانی بزرگی دارد این قابلیت را دارد که جهانی شود.

به گزارش ایسنا، در بخش دیگری از مراسم مهدی چمران در سخنانی بیان کرد: بهترین مضامین و مفاهیم را در زمینه دفاع مقدس می‌توانیم بیابیم. اگر بتوانیم با تکینک‌های خوب آنها را بپرورانیم می‌توانیم مفاهیم آن دوران را به نسل‌های دیگر منتقل و ارزش‌ها را ماندگار کنیم.

وی خاطرنشان کرد: افراد عادی زمانی که موضوعی را بیان می‌کنند با زبان معمولی آن را روایت می‌کنند اما اگر بخواهیم این روایت‌ها ماندگار شود باید هنرمندان آن‌ها را در گونه‌های متفاوت مکتوب کنند.

همچنین راضیه تجار، از نویسندگان حوزه ادبیات پایداری در سخنانی بیان کرد: در زمینه دفاع مقدس ما با انسان‌هایی روبه‌رو هستیم که صادق و درستکار هستند. آنها به تکلیف خود عمل کردند. نویسندگان باید در حوزه دفاع مقدس بیشتر فعالیت کنند و به دنبال افرادی برویم که بتوانند در این زمینه کار کنند. کسی که قلبا به دفاع مقدس باور داشته باشد برای قلبش می‌نویسد.  

وی یادآور شد: اگر ترامپ می‌دانست که ادبیات دفاع مقدس چه تاثیری بر فرهنگ و جامعه دارد بدون شک سراغ ادبیات ما می‌آمد.

در این مراسم آذر خزاعی، نویسنده کتاب «پلاک ۱۴۰» در سخنانی در رابطه با انگیزه نگارش کتاب توضیح داد: چندین سال پیش در خانه نشسته بودیم همسرم برای فرزندانم خاطرات دفاع مقدس را روایت می‌کرد در آنجا موضوعی به ذهن من رسید که می‌توان به جبهه و شهر پرداخت. از همین‌رو به دنبال خاطرات و عکس‌های آن دوران رفتم در یکی از روزها با آقای مصطفی رحمان‌دوست در مراسمی هم‌صحبت شدم و ایده را برایش توضیح دادم ایشان خاطره‌ای گفتند.

وی ادامه داد: پس از آن به دنبال خاطرات سایر هنرمندان رفتم؛ از آنجایی که عکاس‌ها خاطره‌ای برای عکس‌هایشان نداشتند از آن صرف‌نظر کردند ولی نویسندگان برای هم خاطره‌هایی را بیان کردند. البته برخی از افراد فرصت انجام کتابت را نداشتند برای همین با آنها مصاحبه انجام دادم این کتاب چندان دستخوش ویرایش نشده است و ویرایش‌ها در رسم‌الخط و علائم سجاوندی است.

خزاعی در پایان گفت: کتاب پلاک ۱۴۰ بر وقایع و خاطرات دهه ۶۰ از زبان هنرمندان و نویسندگان دوران دفاع مقدس اشاره دارد و به دنبال جریان زندگی در آن سال‌ها است.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...