منتقدین سرسختِ وضعیت موجود زمانه | الف


«کلوچه محبوب شاه» مجموعه‌ای‌ست از داستان‌های بسیار کوتاه نوشته‌برترین نویسندگان طنز جهان؛ آثاری که چندان به ساختار رایج داستان کوتاه پایبند نیست و آن‌ها را به تعبیر مترجم کتاب می‌توان در زیرمجموعه‌ی «داستان کوتاه‌تر» قرار داد. داستان‌هایی که اگرچه طرح داستانی منسجم و مشخصی ندارند اما نقطه‌ی اشتراک همگی آن‌ها نگاه نقادانه و طنازی است که به موضوعات مختلف دارند. در اغلب این داستان‌ها کنایاتی تاریخی نیز نهفته است که به آن‌ها وجهی فرازمانی و جهان‌شمول می‌بخشد. دامنه‌ی نویسندگانی که آثارشان برای این مجموعه برگزیده شده نیز بسیار گسترده است و از نویسندگان آمریکایی معاصر گرفته تا مارک تواین و چخوف را در بر می‌گیرد.

کلوچه محبوب شاه غلامعلی لطیفی

یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های داستان کوتاه‌تر در این مجموعه به رابین کینکید، نویسنده‌ی آمریکایی دوره‌ی جنگ سرد تعلق دارد. او سال‌های بسیاری را در مسکو به خبرنگاری برای نیویورک‌تایمز پرداخت و حاصل این دوره‌ی حرفه‌ای او داستان‌هایی بود که اغلب از فولکلور و تاریخ روسیه برآمده بودند و به‌عنوان مشاهدات یک آمریکایی آشنا به فرهنگ روسی در زمانه‌ی خود واجد ارزش بسیاری بودند. آن‌چه در این کتاب از او انتخاب شده، حکایتی است که ریشه در قصه‌های عامیانه‌ی روسی دارد و با ظرافتی طنازانه به رابطه‌ی معیوب میان زمامداران و مردمِ پیش از انقلاب روسیه می‌پردازد.

در دسته‌ای دیگر از گزیده‌های این کتاب، بریده‌های روایی کوچکی از نویسندگانی همچون برتراند راسل آورده شده است. راسل با زبانی طنزآلود به بررسی پدیده‌ی سالخوردگی پرداخته و مسائل فلسفی و تاریخی مرتبط با آن را مطرح کرده است. او با چنان ظرافتی مباحث جدی و کنایات کمیک خود را با هم درآمیخته که به دشواری می‌توان میان آن‌ها تمایزی قائل شد. در این میان، او از تجارب زندگی شخصی‌اش نیز مثال‌هایی به عنوان شاهد بر مدعای خود آورده است. این تجارب از اندوخته‌های مطالعات تاریخی و جامعه‌شناختی او خالی نیست و به همین خاطر این نوشته‌ی او اثری است که در عین ایجاز، کاربردی چندگانه دارد.

ژرژ میکش، نویسنده‌ی مجارستانی‌تبار اهل انگلستان نیز در این کتاب آثاری را به خود اختصاص داده که طبقه‌بندی‌شان چندان ساده به نظر نمی‌آید و از عنوان جستار تا حکایت را در بر می‌گیرد. وقایع زندگی روزمره که ممکن است به ظاهر بار داستانی چندانی نداشته باشد در آثار میکش جایگاه ویژه‌ای دارد. او در این داستان‌ها کوشیده از دل همین روزمرگی‌ها حوادثی تکان‌دهنده و تأمل‌برانگیز بیرون بکشد و در برابر مخاطب‌اش قرار دهد. میکش همچنین به نقد روال و رویه‌ی سیاسی حاکم بر جامعه‌اش نیز انتقاد دارد و می‌کوشد در داستان‌های هجوآلود خویش به آن‌ها نیز بپردازد.

از میان نوشته‌هایی که رنگ و بوی ژانر در این مجموعه دارند، می‌توان به داستان سیرل هیر اشاره کرد. این داستان‌نویس که در عصر رونق ادبیات جنایی در دهه‌های 20 و 30 قرن بیستم فعالیت چشمگیری داشته، در آثار مینی‌مال خود نیز به موضوعات معمایی و جنایی پرداخته و در سبک روایی خاص خود قصه‌های ماندگاری را نیز به جا گذاشته است. نام او در سایه‌ی جنایی‌نویسان هم‌عصرش همچون آگاتا کریستی کم‌تر بر سر زبان‌ها افتاد، اما تمرکز او بر واقعیات دنیای پیرامون که از شغل‌اش در دادگستری نشأت گرفته، او را از سایر نویسندگان هم‌دوره‌اش متمایز می‌سازد.

بخشی از کتاب نیز به داستان‌های تخیلی طنز تعلق دارد. از جمله‌ی این آثار می‌توان به نوشته‌ی روپرت کرافت کوک اشاره کرد. در داستان این نویسنده جهان خیال و واقعیت با هم درآمیخته‌اند و کنایات طنز در قالب روایتی پرماجرا به مخاطب عرضه شده‌اند. کرافت کوک همچنین، نگاهی معمایی و کارآگاهی به مسائل ساده‌ی زندگی دارد و می‌کوشد وقایعی دراماتیک از بطن آن‌ها پیدا کند. به سبب همین موشکافی اوست که کوتاه‌ترین آثارش نیز از منظر روانکاوانه قابل تأمل‌اند. او برای پرداختِ روایتی پرکشش نیاز به حوادث هولناک و فجایع ندارد و می‌تواند از عناصر عینی و واقعی زندگی معمول آدم‌ها، اجزایی تخیلی و رؤیاگونه بسازد و همین ویژگی است که قصه‌های او را گیرا و خواندنی می‌کند.

آن‌چه در تمام این سلسله روایت‌های داستانی می‌توان یافت و به نوعی آن‌ها را از سایر آثار مشابه تفکیک‌شان کرد، تجاربی است که در دل هر یک از آن‌ها نهفته است که از زیست اجتماعی و فرهنگی هر یک از نویسندگان این مجموعه برمی‌آید. اغلب این داستان‌نویسان مطالعات گسترده‌ی تاریخی و فلسفی داشته و در برهه‌های مختلف زندگی‌شان از اسطوره، فولکلور و انواع آثار روایی برای نوشتن قصه‌هایشان الهام گرفته‌اند. نویسندگان این داستان‌ها بر حسب پیشینه‌ی زندگی شخصی و حرفه‌ای خود وقایعی منحصر به فرد را از سر گذرانده‌اند که در نوشته‌هایشان انعکاس یافته است. حکایت‌های پر فراز و فرود که در کارنامه‌شان ثبت شده و از آن‌ها طنزنویسانی چیره‌دست ساخته است. در عین ‌حال در تمامی قصه‌های این نویسندگان می‌توان رد پایی از نقد وضعیت موجود جامعه دید و از این رو آن‌ها منتقدینی سرسخت و صریح در زمانه خود نیز بوده‌اند. موضوعی که در آثار هر یک از آن‌ها نمود چشمگیری دارد و به این مجموعه وزنی متفاوت بخشیده است.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...