سایه اهریمن | شهرآرانیوز


«گفت [سوگند]به عزت تو که همگى آنان را گمراه خواهم ساخت‏ (قرآن کریم. سوره ص. آیه ۸۲. ترجمه خرمشاهی)» این موجود پلیدی که سوگند خورده تا خلق خدا را از راه به در کند، همان فرشته رانده شده از درگاه حق است. همان که از سر خودبینی، فرمان خداوند مبنی بر سجده آدم را اطاعت نکرد و با این سرپیچی از رحمتِ معبودْ محروم ماند. نام ابلیس یا شیطان با اسامی گوناگون در باور‌ها و متون مختلف ذکر شده و تنها در کتاب‌های آسمانی نیامده است؛ بلکه، از منابع مکتوب و شفاهی اعتقادی تا افسانه‌ها و باور‌های عامیانه به او پرداخته اند- اگرچه تصویر او همواره یکسان نیست.

هنرمندان نیز در انواع رشته‌های هنری به شیطان توجه کرده‌اند چنان که مثلا در ادب فارسی بر پایه نگره‌های گوناگون، نگاه‌های جوربه جور به این موجود لعنت شده کرده‌اند (از نگاه حکیم ناصرخسرو قبادیانی که می‌گوید «گرت باید که تن خویش به زندان ندهی/ آن به آید که دل خویش به شیطان ندهی» تا دیدگاه برخی مشاهیر تصوف که با رویکردی ذوقی، تمرد شیطان از امر خداوند را با توجیهاتی، چون اراده خداوند بر سرپیچی ابلیس یا اخلاص و یکتاپرستی شیطان که فقط به خدا سجده می‌کند و نه به آدم، تطهیر می‌سازند - در «تمهیدات» عین القضات همدانی آمده است: «ای دریغا گناه ابلیس عشق او آمد با خدا»).

نمونه معروف‌تر برای مخاطب ایرانیِ امروز، برخی مجموعه‌های تلویزیونی ماورایی بود که از دهه هشتاد به بعد در ماه رمضان پخش می‌شد و یکی از شخصیت‌های آن شیطان یا مظهری از او بود (او یک فرشته بود؛ اغما؛ سقوط یک فرشته). نام ابلیس یا نمودی از وی بار‌ها در ادبیات داستانی جهان آمده است.

نویسندگان در رمان‌ها و داستان‌های کوتاه خود با رویکرد‌های متفاوت از این مخلوق مطرود یاد کرده و مستقیم یا غیرمستقیم تجسمی از او را روایت کرده اند. در این مطلب، برخی آثار داستانی در این باره را به شکلی گذرا مرور و معرفی خواهیم کرد. نمونه‌های مربوط، سال‌های اخیر همگی در بازار کتاب ایران چاپ یا بازچاپ شده و از این نگر، کمابیش در دسترس مخاطب ایرانی هست؛ بنابراین، خواننده علاقه‌مند می‌تواند همه یا بیشتر این آثار را برای مطالعه خود فراهم کند.

بیگانه‌ای در دهکده» [The mysterious stranger] نوشته مارک تواین

آن پسرک اسرارآمیز!
«بیگانه‌ای در دهکده» [The mysterious stranger] نوشته مارک تواین، نویسنده آمریکایی، یکی از آثار داستانی پرآوازه‌ای است که شیطان جزو شخصیت‌های آن است. اگرچه این رمان در سال‌های نخستین سده بیستم میلادی نوشته شده است، ماجرا‌های آن در دهکده‌ای واقع در اتریش سده‌های میانه می‌گذرد. چند پسربچه روی تپه‌ای سرگرم وقت گذرانی هستند که پسرکی عجیب و غریب وارد جمع آن‌ها می‌شود.

او حرکاتی محیرالعقول انجام می‌دهد – مثلا با یک فوت آتش تهیه می‌کند و آب را به یخ مبدل می‌سازد و برای کودکان میوه‌های دلخواهشان را از هیچ پدیدار می‌کند – و با بچه‌ها طرح دوستی می‌ریزد. پسرک به صراحت به آن‌ها می‌گوید که شیطان است. او آینده ترسناکی را برای مخاطبانش پیش بینی می‌کند و با محقق شدن یکی از این پیشگویی‌ها، بچه‌ها از او می‌خواهند شفاعتشان را بکند. این داستان روایتی است از جهانی ترسناک که از شرارت و مرگ و تعصب و انواع بدی‌ها تشکیل شده است.

به روایت شیطان...
«یادداشت‌های شیطان» [Satan's Diary] آخرین نوشته نویسنده روس، لیانید آندر‌ی‌یف [Leonid Andreyev]، است که در اواخر عمرش به نگارش درآورد (آندری یف سال ۱۹۱۹ درگذشت). این رمان داستان شیطانی را نقل می‌کند که از وضعیت خود به تنگ می‌آید و به زمین هبوط می‌کند. او یک میلیاردر آمریکایی را به قتل می‌رساند و در کالبد او می‌رود تا از طریق این قالب جدید انسان‌ها را بهتر بشناسد. شیطان در این سلوک زمینی با انسان‌های شریری آشنا می‌شود که دست او را از پشت بسته‌اند. نگاه اثر بدبینانه است و نویسنده دنیا را جای تیره و تاری ترسیم کرده که پر از گناه و ناپاکی است. نکته جالب این رمان روایت آن از زبان شخص شیطان است!

یادداشت‌های شیطان» [Satan's Diary]  لیانید آندر‌ی‌یف [Leonid Andreyev]

تخیل زیر سایه وحشت
«مرشد و مارگاریتا» اثر میخاییل بولگاکافِ روس، از شناخته شده‌ترین رمان‌هایی است که ابلیس را به مثابه یکی از شخصیت‌های خود پیش روی خواننده قرار داده است. در آغاز داستان، یک شاعر و یک نویسنده مخالف مذهب در یکی از پارک‌های مسکو با هم درباره وجود و مصلوب شدن مسیح گفتگو می‌کنند.

آن‌ها با پروفسوری خارجی به نام وُلند روبه‌رو می‌شوند که درواقع همان شیطان است. در ادامه، ولند مرگ نویسنده را به درستی پیش بینی و شاعر را مبهوت و دچار دگردیسی فکری می‌کند. به موازات ماجرای این شخصیت‌ها داستان روزگار عیسای ناصری و به چلیپا کشیده شدن او روایت می‌شود و همچنین داستان یک مرشد و محبوبش مارگاریتا که به یاری ولند به هم می‌رسند. گفته شده که بولگاکاف با این رمان برجسته، تصویری خیال انگیز از روزگار خفقان و وحشت استالینی در شوروی سابق به دست داده است.

مرد نیک در شبِ جنگل
«گودمن براون جوان» [Young Goodman Brown] داستان کوتاه مشهوری از نویسنده آمریکایی سده نوزدهم، ناتانیل هاوثورن [Nathaniel Hawthorne]، درباره مواجهه انسان و شیطان در جنگل است. گودمن براون جوان برای سفری شبانه همسر نگرانش «ایمان» را ترک می‌کند. در جنگل، مردی سالخورده که با عصا راه می‌رود او را همراهی می‌کند. پیرمرد ابلیس است و می‌کوشد با نشان دادن پلیدی‌های انسان‌هایی که نیک‌مرد جوان آن‌ها را صالح می‌داند ایمانش را فرو بریزد. او برای قهرمان داستان تصاویری از جنایت و خیانت و پلشتی به نمایش می‌گذارد تا مردی که ایمانش را به همراه خود نیاورده، دچار شک و ناباوری سازد... این کار کوتاه در مجموعه هایی، چون «داستان و نقد داستان» گزیده و ترجمه احمد گلشیری منتشر شده است.

داد و ستد با ابلیس
«معامله» نوشته ژول تلیه [Jules Tellier]، نویسنده قرن نوزدهمی اهل فرانسه، داستان کوتاه دیگری است که ابلیس خبیث در آن حضور پیدا می‌کند. در این روایت، اتفاقی نقل می‌شود که برای یک طلبه علوم دینی به نام خوان در شهر مادرید رخ می‌دهد. طی وضعیتی که او در اتاقش دچار ابهام‌ها و پرسش‌های فلسفی درباره آفرینش شده، خواسته‌ای از دلش می‌گذرد؛ اینکه ۱۰ سال از عمرش را در قبال وصال محبوب زمینی بدهد! اینجاست که شیطان به هیئت پیرمردی یهودی ظاهر می‌شود و برای اجابت این خواسته اعلام آمادگی می‌کند. خوان پس از چانه‌زنی بر سر مدت عمر مورد معامله، سرانجام با شیطان به توافق می‌رسد غافل از اینکه در تقدیر او زمان باقی مانده از زندگانی‌اش کمتر از این حرف‌هاست... این اثر در کتاب «بیست ویک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه» به انتخاب و ترجمه ابوالحسن نجفی آمده است.

شیطان آدم خوار
«مردی با کت و شلوار مشکی» داستان کوتاهی از استیون کینگ نویسنده پرکار و زنده آمریکایی است. کینگ ریشه داستانش را «یک سنت داستانیِ نیوانگلندیِ قدیمی درباره ملاقات با شیطان در جنگل (مثل داستان «گودمن براون جوان») معرفی می‌کند. او داستانی درباره هراس انسان از شر و دوام آن نوشته است. گری، پیرمرد هشتادساله، برای خلاصی از یک خاطره آزاردهنده روزگار کودکی تصمیم به نوشتن آن می‌گیرد. ماجرا به ۹ سالگی او مربوط می‌شود که یک بعدازظهر تابستانی سال آغاز جنگ جهانی اول، برای ماهیگیری به جنگل می‌رود.

پیش از آن، برادرش بر اثر نیش زنبور به شکلی دردناک مرده و از این رو، پدر و مادرش از او قول می‌گیرند که محتاط باشد و از محدوده‌ای معین دورتر نرود. در جنگل و کنار نهر، مردی بلندبالا و سیاه پوش می‌بیند که هیبتی رعب آور دارد. مرد رنگ پریده و چشمانش یکسره به رنگ آتش است و چنگال‌هایی به جای ناخن و دهانی متعفن و بدبو دارد. سیاه پوش با صدایی دلنشین به کودک می‌گوید که مادر او از نیش زنبوری مرده و این جزای اوست، چرا که مادر ضعفش در برابر نیش را به برادر گری منتقل کرده است.

پسرک درمی یابد که مرد شیطان است و خبر بدش را باور نمی‌کند. پس از جدلی با آن موجود نفرین شده که گری را به خورده شدن تهدید می‌کند از چنگ او می‌گریزد... این داستان کوتاه و آنچه درباره آن در گیومه آوردیم، در مجموعه داستان «اینجا همه آدم‌ها این جوری‌اند» برگردان مژده دقیقی به چاپ رسیده است.

یکلیا و تنهایی او تقی مدرسی

شک و شاهدخت اورشلیم
«یکلیا و تنهایی او» داستان بلند تقی مدرسی، نویسنده ایرانی، نیز به شر و شیطان پرداخته است. کتاب شرح رویداد‌هایی است که یکلیا دختر پادشاه اورشلیم از سر می‌گذراند. او به سبب دلباختگی‌اش به چوپان پادشاه به وضعی زننده از شهر بیرون رانده می‌شود. سپس در بیابان با شیطان روبه‌رو می‌شود که به ریخت پیرمردی دانا و دارای ریش بلند و عصا درآمده است.

شیطان برای یکلیا داستان عاشقانه یک شاه عاشق را روایت می‌کند و ضمن گفتگو‌هایی دختر پادشاه اورشلیم را درباره ارزش‌های جامعه دچار شک و دودلی می‌کند – مثلا درباره صداقتی که باعث اعتراف دختر نزد پدرش و کشته شدن چوپان شده است. این داستان به رغم جوانی نویسنده‌اش در زمان انتشار (دهه سی خورشیدی و در بیست‌واندی سالگی مدرسی) جزو کار‌های شاخص ادبیات داستانی فارسی محسوب می‌شود.

کالبد تکه تکه...
«ملکوت» نوشته بهرام صادقی یک رمان کوتاه یا داستان بلند دیگر مرتبط به موضوع بحث ماست. داستان با حلول جن در آقای مودت آغاز می‌شود. دوستانش او را به نزد پزشکی به اسم دکتر حاتم می‌برند. دکتر حاتم بیماری به نام م. ل. دارد که به شکلی خودآزارانه هر بار به او مراجعه کرده تا عضوی از بدنش را جدا کند. حاتم زمانی در کسوت مردی فیلسوف به پسر جوان م. ل. نزدیک شده و سبب شکراب شدن رابطه پدر و فرزند و در نهایت قتل فرزند شده است... در تفسیر‌ها و شرح‌هایی که بر این داستان هولناک و غریب نوشته‌اند، دکتر حاتم تجسم شیطان دانسته شده است که در پی نابودی انسان‌هاست. این کتاب هم جزو آثار شاخص داستان ایرانی است.

یک ظرفیت مغفول
پرداختن به شیطان در ادبیات ایران و جهان پیشینه دارد و در این مطلب هم نمونه‌هایی در این باره معرفی شد. کار‌هایی هم هست که مجال گفتن از آن را نداشتیم (مانند کتاب «سه داستان شیطانی» نوشته رابرت بلاک و استیفن وینسنت بنه) و لابد آثار دیگری هم با چنین موضوعی نوشته شده که نگارنده از آن بی خبر است.

بااین همه، تا جایی که صاحب این قلم بررسی کرده و خوانده، همچنان ظرفیت درخور توجهی برای نوشتن چنین داستان‌هایی وجود دارد. پرداختن به ابلیس و نیرو‌های اهریمنی از قابلیت شکل دادن به آثاری در گونه‌های مختلف _ رمان اندیشه و داستان‌های ژانر وحشت و جز این‌ها _ برخوردار است. از سویی می‌توان از دانش‌های قرآنی برای نگارش داستان‌ها و رمان‌هایی درباره شیطان بهره گرفت؛ ظرفیتی که نویسندگان ایرانی چندان از آن سود نبرده اند. امیدواریم این بررسی جرقه‌ای باشد برای روی آوردن خوانندگانش به نوشتن داستان‌هایی تازه و جذاب و ژرف با موضوعیت فرشته‌ای که طرد شد و تصمیم به گمراه ساختن فرزندان آدم گرفت.

برای نگارش این مطلب، افزون بر کتاب‌های نام برده شده، به منابع مجازی مانند دانشنامه حوزوی ویکی فقه و دانشنامه آزاد ویکی پدیا نیز سر زده شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...