تجربه‌هایی به وسعت زندگی | الف


در مجموعه داستان‌های برگزیدگان جایزه اُ. هنری 1984، آن‌چه بیش از همه جلب توجه می‌کند و مقدمه‌ی کتاب را نیز به خود اختصاص داده است، نحوه‌ی انتشار این داستان‌ها در مجلات معتبر ادبی و بازخوردی است که از منتقدین گرفته‌اند. بخش بزرگی از این داستان‌ها را نویسندگان زن نوشته‌اند و اغلب آن‌چه در این مجموعه گرد آمده جزء برترین آثار آن‌هاست. اما دنیای نقد ادبی به شکلی متفاوت از آن‌چه مخاطبان به این داستان‌ها رأی داده‌اند، ارزیابی‌شان کرده است.

دوباره زنده کن ما را

به نظر می‌رسد ملاک انتشارِ داستان در یک رسانه‌ی گسترده‌ی ادبی بیش از نظرسنجی خوانندگان در این حوزه مؤثر بوده است. این مسأله در طبقه‌بندی داستان‌ها نقش مهمی داشته و ارزیابان و گردآورندگان نیز بر این موضوع تأکید کرده‌اند. در کنار مضامین نزدیک به هم، آن‌چه این مجموعه را از سایر برگزیدگان اُ. هنری متفاوت می‌کند، سایه‌ای است که رسانه‌های ادبی بر آن افکنده است. این کتاب به آن دسته از داستان‌های منتخب اُ. هنری تعلق دارد که تقریباً در اواخر دوره‌ی اوج قدرت مجلات ادبی منتشر شده و در دسترس مخاطب قرار گرفته است.

اغلب داستان‌های مجموعه‌ی «دوباره زنده کن ما را»، نسبتاً بلند بوده و بر موضوعاتی متکی هستند که قابلیت تبدیل شدن به رمان را دارند. در داستان‌هایی از جمله «رزا» نوشته‌ی سینیتا اوزیک این ویژگی ملموس‌تر است. سینیتا اوزیک که با دو رمان «کهکشان آدم‌خوار» و «اعتماد» به جهان داستان معرفی شده، با ذهنیتی رمان‌پردازانه به نوشتن داستان کوتاه پرداخته است. شخصیت اصلی داستان او که زنی مسن و ورشکسته است آن‌قدر ابعاد پیدا و پنهان دارد که بتواند در حد یک رمان ماجرا بیافریند و خواننده را به خود مشغول سازد. تناقضات ذهنی رزا هم در قالب مراوده با معدود دوستانی که نزدیک خود دارد و هم در نامه‌نگاری‌هایش مشخص می‌شود. در عین این‌که دارایی زیادی را از دست داده و در مکانی نه چندان خوشایند زندگی می‌کند، بسیار بر سر اصول و ارزش‌هایش که بخشی از آن‌ها مذهبی و بخشی دیگر عاطفی است، ایستاده و به‌راحتی آن‌ها را تغییر نمی‌دهد. رزا با همین پارادوکس‌های شخصیتی می‌تواند خوانندگان بسیاری را جذب خود کند.

آلیس آدامز، نویسنده‌ای که در دهه‌ی هشتاد رمان‌های درخور تأملی روانه‌ی بازار ادبیات کرده، نیز در این کتاب داستانی به نام «آلاسکا» دارد. آدامز در دو حیطه‌ی رمان و داستان کوتاه فعال بوده، اما آثار کوتاه او بیش‌تر مورد اقبال واقع شده است. داستان آلاسکا، ماجراجویی زنی است که تابه‌حال پنج بار ازدواج کرده و از هر تجربه‌ی زندگی مشترک‌اش خاطراتی خوش را در ذهن ثبت کرده است. اما روزگاری می‌رسد که خانم لاوسون به راحتی قادر به تفکیک خاطرات و آدم‌ها نیست. در ذهن‌اش اسامی و صحنه‌هایی به جا مانده، اما هیچ‌یک شخصیتی منسجم و واحد را تداعی نمی‌کنند و این مسأله برای او سوءتفاهم‌های بسیاری می‌آفریند.

در داستان‌ «شمارش ایام» نیز شخصیت محوری زنی مبتلا به سرطان است که دغدغه‌ها و ترس‌های خاص خود را دارد و از روال معمولی که برای بیماران سرطانی اندیشیده می‌شود، فاصله‌های فراوانی دارد. خانم هرینگتون در محیط درمان و زیر تنش‌هایی که فرآیند معالجه‌ی او به همراه دارد، می‌کوشد به برنامه‌ای بیاندیشد که برای پخت و پز و گذران وقت با عزیزان‌اش در نظر گرفته است. هرینگتون علیرغم بغرنج بودن وضعیت سلامتی‌اش سرشار از شور زندگی است و هرچه فشار بیش‌تری به او وارد می‌شود، مقاوم‌تر می‌گردد. اما چالش‌هایی پیش روی این زن قرار می‌گیرد که معلوم نیست بتواند از آن‌ها سر به سلامت ببرد و به سرمنزل مقصود برسد.

یکی دیگر از داستان‌های درخور توجه مجموعه «زندگی و زمانه‌ی جناب سرگرد داستان» نام دارد که جاناتان بائومباچ آن را نوشته است. این نویسنده‌ی زاده‌ی بروکلین کوشیده تجارب زیستی‌اش را از شهر و منطقه‌ی خود در آثارش منعکس کند. در این داستان اپیزودیک او به شخصیت مردی می‌پردازد که در برهه‌های مختلف زندگی‌اش تجربه‌هایی سرشار از هیجان و ماجرا داشته است. ارنی شخصیت اصلی داستانی است که گاه خود در جایگاه نویسنده و گاه در نقش قهرمان داستان ظاهر می‌شود و این چرخش‌هاست که داستان‌اش را جذاب و پرکشش می‌کند.

هلن نوریس، نویسنده‌ی پرکار دهه‌ی هشتاد، در داستان «فرزند عشق» در این مجموعه، به تغییراتی می‌پردازد که برای زنی هفتاد و شش ساله که پنجاه سال از عمرش را در خانه‌ای خاص زندگی کرده و خاطرات و یادگاری‌های بسیار از آن دارد، می‌پردازد. اِما در میانه‌ی دوره‌ی سالمندی‌اش باید از این خانه اسباب‌کشی کند و به‌راحتی نمی‌تواند از آن‌چه این همه سال با روح و جسم‌اش عجین شده دست بکشد. تجارب زندگی هلن نوریس در آلاباما و فرهنگ خاص این منطقه نیز در ساختن چهره‌ی شخصیت اصلی داستان‌اش و حواشی زندگی او، تأثیر زیادی داشته است.

اما در کنار داستان‌هایی همچون «تکامل مرغان بهشتی» و «داستان‌شنو» که تلاشی تجربه‌گرایانه از سوی نویسندگان‌شان را برای خلق شیوه‌های روایی متفاوت نشان می‌دهند، یکی از برجسته‌ترین آثار این کتاب که عنوان آن را نیز به خود اختصاص داده، داستان «دوباره زنده کن ما را» است. داستانی که روایتی دگرگونه از تجارب کشف و شهود آدم‌ها و ارتباط آن با مذهب دارد و عرصه‌ای را در معرض تماشای مخاطب می‌گذارد که در آن شک و ایمان مقابل هم قرار گرفته و مصافی نفس‌گیر برای شخصیت‌های داستان می‌سازند.

در تمامی داستان‌های مجموعه، تجاربی مطرح می‌شود که وسعتی به پهنای یک عمر دارند و اغلب می توانند در قالب یک اثر روایی بلند همچون رمان بگنجند. شخصیت‌های داستانی در این کتاب از میان آدم‌هایی پخته و دنیادیده انتخاب شده‌اند که همین ویژگی ماجراجویی و عصیان‌گری منحصربه فرد آن‌هاست که زنجیره‌ای غافلگیرکننده از وقایع را برای‌شان رقم می‌زند. بنابراین آن‌چه بزرگ‌ترین امتیاز این مجموعه را می‌سازد، جذابیت‌هایی است که در دل هریک از شخصیت‌های آن نهفته است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...