رگ و ریشه‌ی همه ما | مرور


کتاب «دنیا تا دیروز، آن‌چه از جوامع سنتی می‌آموزیم» [The world until yesterday : what can we learn from traditional societies] به قلم جرد دایموند [Jared Diamond] چند ماه پس از انتشار به زبان انگلیسی با برگردان فارسی علی مجتهدزاده از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه به بازار کتاب عرضه شد و پس از آن ترجمه‌های دیگری نیز ارایه شده است.

خلاصه کتاب دنیا تا دیروز، آن‌چه از جوامع سنتی می‌آموزیم» [The world until yesterday : what can we learn from traditional societies] به قلم جرد دایموند [Jared Diamond]

کتاب «دنیا تا دیروز» ممکن است چندان متفاوت نباشد؛ نشان می‌دهد که ماهیت تمدن ما با انگیزه‌ها، احساسات، عقلانیت و حواس مشخص می‌شود و تفاوت‌ها در آن‌چه ما را احاطه کرده است، تقریبا همیشه یک محیط مصنوعی است که در آن ما جهان خود را بیش از هر زمان دیگری ذهنی می‌سازیم. از این محوطه، جرد دایموند در مورد وضعیت فعلی ما صحبت می‌کند. در نظر گرفتن خودمان در اصل با آنچه بودیم، می‌تواند ما را از تصور مسلحانه لوازم جانبی نه اساسی رها کند.

مطالعات نویسنده در مورد تمدن‌های مختلف که هنوز دور از این جهان جهانی شده زندگی می‌کنند، باعث آگاهی از روحانیت تا جامعه‌شناختی می‌شود. شیوه دلپذیری که این نویسنده قادر است به عمیق‌ترین ایده‌ها درباره انسان‌شناسی نزدیک شود، در نهایت به جنبه‌های زمینی مانند تحصیلات، دوران سالمندی، فضاهایی که در آن‌ها همیشه بازیابی این مفهوم ضروری برای بازیابی افق‌های از دست رفته اهمیت دارد، کمک می‌کند. آن‌ها ما را بر شادی و همزیستی متوازن ما با جهان که از جنبه‌های اضافی بی‌بهره است، محروم می‌کنند.

کتاب «دنیا تا دیروز» نه مطالعه‌ای در همه‌ی جوانب و ویژگی‌های جوامع سنتی، بلکه مطالعه‌ای گزینش‌شده در باب بعضی ویژگی‌های این جوامع است. جرد دایموند خود در پیشگفتار این کتاب توضیح می‌دهد که اگر می‌خواست از تمام جنبه‌ها به مطالعه‌ی جوامع سنتی بپردازد، حاصل کتابی چنان حجیم می‌بود که کم‌تر کسی حوصله‌اش می‌کشید آن را بخواند و از همین رو با رویکردی گزینشی به مطالعه‌ی‌ جوامع سنتی پرداخته است.

دایموند در کتاب «دنیا تا دیروز» چند موضوع را انتخاب کرده و نوع مواجهه‌ی جوامع سنتی با این موضوعات را مورد بررسی قرار داده تا نشان دهد انسان امروز در مواجهه با همان موضوعات چه درسی از جوامع سنتی می‌تواند فرا گیرد و چطور می‌تواند برای حل مسائل امروز خود از راهکارهای جوامع سنتی استفاده کند. دایموند البته تاکید می‌کند که انتقال شیوه‌ای از زندگی یک جامعه‌ای سنتی به جامعه‌ی مدرن کار راحتی نیست. او همچنین در بررسی جوامع سنتی به تفاوت‌های میان این جوامع نیز نظر دارد و مثلا وقتی از رفتار جوامع سنتی با سالخوردگان سخن می‌گوید، هم به آن دسته از جوامع سنتی نظر دارد که رفتاری خشن با سالخوردگان خود دارند و هم به آن دسته که با سالخوردگان رفتاری مناسب دارند و زندگی خوبی را برای آن‌ها تدارک می‌بینند. به اعتقاد دایموند، با توجه به اینکه جوامع امروز در مواجهه با سالخوردگان بیش‌تر شبیه دسته‌ی اول عمل می‌کنند، می‌شود از دسته‌ی دوم برای بهبود رفتار با سالخوردگان الگوبرداری کرد.

پرورش کودکان، رفتار با سالخوردگان، حل اختلافات و نوع واکنش به خطرات و تهدیدها از جمله موضوعاتی‌اند که دایموند در این کتاب، نوع مواجهه‌ی جوامع سنتی با آن‌ها را مورد بررسی قرار داده سپس به موضوع بیماری‌های مرگباری‌ بر اثر زندگی مدرن که می‌توان با کمک الگوهایی برگرفته از زندگی سنتی از بروز آن‌ها جلوگیری کرد.

کتاب «دنیا تا دیروز» از پیشگفتار، پنج بخش مجزا و پی‌گفتار تشکیل شده است. بخش‌های پنج‌گانه‌ی این کتاب عبارتند از «جدایی فضا»، «جنگ و صلح»، «پیر و جوان»، «خطر و واکنش» و «دین، زبان و سلامت».

آخرین جریانی که در کشورهای امروزی وجود دارد، وجود انواع بیمه‌های بازنشستگی است که افراد در زمان جوانی با پرداخت و خرید آن‌ها، دوران پیری و افتادگی‌شان را بیمه می‌کنند. در آلمان از زمان بیسمارک پرداخت حقوق بازنشستگی تقریبا اجباری شد و این روند به همه کشورهای جهان راه یافت. در آمریکا هم این کار از ۱۹۳۵ اجباری شد و برایش قانونی هم نوشتند و البته حرف من هم این است که پرداخت اجباری حق بازنشستگی منافعی چندگانه و چندسویه دارد.

بسیاری از آدم‌ها که به سن بازنشستگی می‌رسند تازه در اوج شکوفایی و فایده‌مندی‌اند ولی اشکالی هم ندارد که به دلخواه خودشان از کار کناره بگیرند و حقوقی هم دریافت کنند که به‌سادگی روزگارشان را بگذراند. ولی این ایراد را هم می‌توان دید که با گسستن بندهای روابط کاری در فرد، او هرچه بیش‌تر در ورطه تنهایی از اجتماع بیفتد و مشکلات خاص برآمده از نومکانی و جابجایی بر گرفتاری‌هایش خواهد افزود.

یکی دیگر از پدیده‌هایی که ما در جوامع خودمان برای کاستن از مشکلات خانواده‌ها ساخته‌ایم، نهادهای خاص نگهداری از سالمندان است که از همان آغاز پیدایش خودشان بدل به مشکلات جدی‌تری هم شده‌اند. البته وجود مکان‌های این‌چنینی در تاریخ هم سابقه دارد اما نخستین خانه سالمندان را در روزگار ماریا ترزا به سال ۱۷۴۰ در اتریش ساختند و بعد از آن سر این کار به جاهای دیگر جهان باز شد و به آن اسامی مختلفی هم داده‌اند. این واکنشی است به دگرگونی جمعیتی حال حاضر جهان و افزایش شمار آدم‌های سالمند که فرزندان آن‌ها یا در دسترس نیستند یا آن‌قدر گرفتاری دارند که به نگهداری آن‌ها نمی‌رسند.

اگر این سازمان و نهاد به‌درستی عمل کند می‌تواند در عوض روابطی که هر فرد با ورود به آنجا از دست داده، شماری از روابط تازه و کارآمد را به او هدیه کند. ولی معمولا آدم‌ها با آمدن به خانه‌های سالمندان تنها می‌شوند و نیازهای جسمانی آن‌ها کم‌وبیش برآورده می‌شود اما نیازهای اجتماعی نه، چون دست‌کم این‌جور که من در میان آشنایان خودم می‌بینم فرزندان‌شان گاهی یک بار در روز به آن‌ها سر می‌زنند و گاهی یک هفته، یک ماه، یک سال و بیش‌تر بین این دیدارها فاصله می‌اندازند و گاه دیگر هرگز به آن‌ها سر نمی‌زنند.

«دنیا تا دیروز، آن‌چه از جوامع سنتی می‌آموزیم» [The world until yesterday : what can we learn from traditional societies]

در بخش پنجم کتاب دین، زبان و سلامت پرسش‌هایی پیرامون دین را پاسخ می‌دهد، “افراد و جوامع برای داشتن دین می‌بایست بخش زیادی از زمان و منابع خود را روی آن سرمایه‌گذاری کنند مثلا مورمون‌ها حکمی در میان خود دارند که فرد مومن می‌باید در هر سال عشر درآمد خود را به کلیسا بپردازد و از آن طرف هوپی‌های سرخپوست از هر سه روز، یکی را به مراسم دینی خود می‌گذرانند… در اروپای قرون وسطا هم کلیسا دستگاه مفصلی شامل عبادتگاه‌ها و دیرها را داشت که از اعانات مردمی روزگار می‌گذراند. تازه هزینه‌ی جنگ‌های گزاف و گسترده‌ی صلیبی هم بود که هر حاکم و شاهی می‌بایست با تامین آن به وظیفه‌ی شرعی خود عمل می‌کرد. این عبارت را از علمای اقتصاد وام می‌گیرم و حرف را چنین ادامه می‌دهم که دین نوعی “غرامت هزینه” را بر جامعه فرود می‌آورد و زمان و منابعی را می‌گیرد که می‌شد آن را در کارهای سودبخش مصرف کرد.” (ص ۳۴۹)

در نهایت می‌آموزیم دنیای دیروز ژن‌های ما را پرورده و فرهنگ و رفتارمان را. این کار را از زمان انسان خردمند در فاصله‌ی شصت تا یکصد هزار سال پیش دست گرفته و به دیروز رسانده و در این روند کند از یازده هزارسال پیش در هلال حاصلخیز ناگهان برجسته است. نخستین حکومت‌ها در آن زمان پا گرفتند و این به پنج هزار و چهارصد سال پیش برمی‌گردد. این یعنی بسیاری از نیاکان ما که امروز زنده‌ایم هنوز از یازده هزار سال پیش‌تر در همان دنیای دیروز مانده‌اند و برخی از آن‌ها چون گینه‌ای‌ها تازه در همین چند نسل گذشته با دنیای بیرون پیوند برقرار کرده‌اند.

البته که بیش‌تر مردمان این دنیای دیروز، هنوز با ما هستند و جایی در فشرده‌ترین بافت‌های جمعیتی جوامع صنعتی کار و زندگی می‌کنند. زندگی در جاهای دورافتاده‌ی جهان غرب بستری برای باروری جوامع سنتی فراهم کرده و آن‌ها را به خود کشیده است. مردمان سنتی به تجربه دریافته‌اند که چگونه می‌توان یک جامعه‌ی بشری را راه برد و در این مسیر از هزاران تجربه‌ی نافرجام گذشته‌اند. ما که نمی‌توانیم همه‌ی این تجارب را باز تکرار کنیم اما دست کم می‌توانیم از میوه‌ی آن‌ها نصیبی ببریم. برخی از این تجربیات سازنده‌اند و برخی نه (ص ۴۶۹)… جوامع صنعتی امروز در کنار دست بالای‌شان در همان زمینه‌ها که گفتم، از نظر پرورش کودکان، برخورد با سالمندان، حل اختلاف، مبارزه با بیماری‌های غیرواگیر و دیگر مشکلات اجتماعی کاملا درمانده‌اند و پس افتاده. هزاران سال تاریخ جوامع سنتی پاسخی در خور به این دل‌نگرانی‌ها خواهد داد. برخورد خود من با مردمان گینه نو در گذر سالیان دراز، زندگی‌ام را بسیار پر بار کرد. امیدوارم شما هم از تجربیاتی که در کتاب آوردم سود ببرید و این‌ها را در زندگی خود بیاورید. (ص ۴۷۰)

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...