هشدار ادبیات درباره طغیانِ علم | اعتماد


کتاب «آن‌گاه که از فهم جهان درمی‌مانیم» [When we cease to understand the world یا Verdor terrible] نوشته بنجامین لاباتوت [Benjamín Labatut]، یقه سردرگمی‌های اخلاقی علم را چسبیده است اما به‌ راستی امر حقیقی و امر تصوری چیست؟

خلاصه کتاب آن‌گاه که از فهم جهان درمی‌مانیم» [When we cease to understand the world یا Verdor terrible] نوشته بنجامین لاباتوت [Benjamín Labatut]

داستان‌های کتاب به شکل وسواس‌گونه‌ای حول این سوال می‌گردد که آیا برخی از بزرگ‌ترین چهره‌های علمی قرن بیستم در پی کند و کاوشان برای رسیدن به پاسخ برخی رازهای جهان، خود را به آستانه دیوانگی و در روایت لاباتوت، فراتر از آن رانده‌اند؟ در میان چهره‌های مشهور این کتاب، فریتز هابر، شیمیدان یهودی آلمانی را می‌توان نام برد که برای به دست آوردن آمونیاک از نیتروژن موجود در هوا در فرآیند تبدیلش تغییراتی ایجاد کرد تا از آن به عنوان کود استفاده شود؛ ابداعی که برایش جایزه نوبل را به ارمغان آورد و زندگی میلیون‌ها انسان را از این طریق نجات داد؛ اما همین فرد در استفاده نظامی از گاز کلر پیشقدم بود. سلاحی شیمیایی که دهشتناک‌ترین رویدادها در جنگ جهانی اول را به بار آورد. در ادامه کتاب، شخصیت کارل شوارتزشیلد را می‌بینیم و فرآیند وجود سیاه‌چاله‌ها، مفهومی که بنیان‌های فیزیک را متزلزل ساخت و بعد الکساندر گروتندیک و شینیچی موچیزوکی، دو تن از برجسته‌ترین ریاضیدانان صد سال اخیر؛ کسانی که در پی تحقیق برای فهمِ امر انتزاعی بسیار گسترده‌تری بودند، «موجودیتی غریب در ساحتِ معمای جهان ریاضیات.» آشناترین داستان‌ها شاید داستان ورنر هایزنبرگ و فرمول اصل عدم قطعیت کوانتوم او باشد؛ نظریه‌ای که گویی عقل را به چالش می‌کشد. لاباتوت می‌نویسد: «انیشتین احساس کرد اگر کسی آن خط فکری را تا آشکار کردن تبعات و نتایج غایی‌اش دنبال کند، ظلمات، روح فیزیک را متاثر خواهد ساخت. به واقع جنبه بنیادین قوانینی که جهان فیزیک را می‌گرداند، تا ابد در ابهام خواهد ماند.» لاباتوت الگوهای تاریخی را به صورت الگوهایی دایره‌ای می‌بیند نه خطی و چنانکه راه‌شان را سوی فاجعه پیش می‌گیرند بارها و بارها از بستری مشابه می‌گذرند اما او به همان میزان بر این سوال نیز متمرکز است که وقتی از وقاحت تخریب ناشی از ضربه نوع بشر بر جهان آگاه می‌شویم به‌ واقع چه حادث می‌شود - و اینکه آیا مغز ما طوری سیم‌پیچی شده تا با آن ادراک مهلک مواجه شود یا نه؟!
در چشم‌اندازِ ظرفیت‌های داستان نوعی آزادی وجود دارد که در اینجا ساطع می‌شود؛ رندی محضی که لاباتوت با آن واقعیت را دستکاری کرده و در آن اغراق می‌کند و نیز جانگدازی‌های موذیانه که در داستان‌های این اشخاص می‌یابد. اما کماکان چیزی سوال‌برانگیز و حتی کابوس‌وار راجع به آن در کار است. اگر داستان و واقعیت به هر قسمِ معنامندی بازنشناختنی باشند، چطور باید زبان آن چیزهایی را بیابیم که می‌دانیم حقیقت دارند؟ بی‌شک در شرایط سیاسی فعلی، حتی واقعیتی علمی - اولین ابزاری که لاباتوت با آن تور خود را می‌ریسد - در معرض انکاری به‌ غایت خلاف عقل است.

منبع: نیویورکر

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...