برتری اغراق شده انسان غربی | اعتماد


تن‌تن صرفا یک کمیک برای کودکان نیست و هنگام خواندن و دیدن تصاویر آن با یک سبک زندگی، گذر فرهنگی، رفتار سیاسی و تاثیراتی روانی مواجهیم که صرفا بر حسب اتفاق نیز شکل نگرفته و ذهن نویسنده با توجه به موقعیت زمانی نگارش و وضعیت سیاسی دوره تدوین آن را به تصویر و متن کشیده است که در تمامی قسمت‌ها نیز وضعیتی ایده‌آل و انسانی را به نمایش نمی‌گذارد و هرژه به عنوان یک اروپایی چشم آبی شخصیتی را آفریده است که نگاهی برتری‌طلبانه اما با عواطف انسانی از زاویه دید تن‌تن را دنبال می‌کند.

خلاصه کتاب تن تن و میلو

خواندن و جذب محتوای کتاب‌های تن‌تن شدن به خصوص برای کودکان تاثیری قابل توجه را به‌دنبال دارد زیرا شخصیت برتر داستان که همواره با موفقیت چالش‌های خود را به پایان می‌رساند درک و دریافت‌هایی را به خواننده منتقل می‌کند که می‌تواند در بطن رفتار روزمره و حتی نوع برخورد شخصیتی نیز تاثیر بگذارد اما آمار مشخص و تحلیل روانشناسانه دقیقی از این تاثیر به خصوص در ایران که از سال 1350 با این پدیده آشنا شد وجود ندارد.

برای درک تاثیر غیرتفریحی تن‌تن باید نگاهی دوباره به خصوصیات او داشته باشیم؛ در این ماجرا ما با یک خبرنگار جسور با نزدیک سی سال سن مواجهیم که سفر می‌کند، تا جلد سیزدهم وضعیت مالی آنچنانی ندارد، هیچ زن خاصی به او منصوب نمی‌شود، الکل نمی‌نوشد، سگ او همراه‌ترین شخصیت زندگی‌اش است، از قدرت بدنی خوبی برخوردار است و تیراندازی و شنا را آموخته است.برآیند این توانایی‌ها مجموعه‌ای از یک شخصیت قهرمان را ساخته است که رفتار‌های غلط خود را نیز با رویکرد توجیه هدف برای استفاده از وسیله پنهان می‌کند یا به نوعی القا می‌شود که تن‌تن دارای هیچ خطایی نیست و نگاه او به هر پدیده درست‌ترین نوع نگاه است.از نگاه به قبیله‌های بومی آفریقا و امریکایی‌های سنتی تا نگاه سیاسی به کشوری مخروبه به نام سرزمین شورا‌ها و درگیری با مافیای ژاپنی و مصری که به خواننده القا می‌کند در این فرهنگ‌ها تبهکاری نیز رخ می‌دهد و این یک اروپایی قدرتمند است که می‌تواند نجات‌بخش ملیت‌های توسعه نیافته باشد.

هرچند اگر بخواهیم نگاه‌های بدبینانه تاثیرات روانی تن‌تن را کنار بگذاریم، ذهن هرژه نکات جالبی را نیز در روند داستان‌ها به نمایش گذاشته است که نشان از تصورات سورئال اما واقعی هرژه دارد که بعضا سال‌ها بعد از انتشار کتاب‌های او به واقعیت پیوستند مانند تجربه سفر به ماه، کشف ماده‌های ناشناخته در قبایل امریکا‌ی‌جنوبی، کشف گنج در کف اقیانوس‌ها یا پیدا کردن یک خرس در قلعه‌ای متروکه در جزیره سیاه!که باعث می‌شود ذهن خواننده نوجوان و کودک در رویاپردازی‌های علمی و غیرعلمی و تلاش برای کشف ناشناخته‌ها و جسارت سفر شاید ایجاد نوعی تمایل برای خبرنگار شدن برای یافتن حقیقت تاثیرگذار باشد اگرچه خبرنگاری انجام شده از سوی تن‌تن به طرز قابل توجهی درگیر اغراق شده است و نوع کنش او بعضا به یک کارآگاه جنایی بیشتر از یک خبرنگار مطبوعاتی شبیه است و با واقعیت خبرنگاری در عمده کشور‌های جهان متفاوت است و این قدرت اغراق شده بخشی از جذابیت کودکانه ایست که مخاطب را به پیش می‌برد و تحت تاثیر قرار می‌دهد. اطرافیان تن‌تن نیز فصل قابل‌توجهی از این ماجرا هستند؛ اطرافیانی که با وجود چالش‌هایی در زندگی شخصی‌شان چهره‌های مثبت تلقی می‌شوند و انسان‌های مضری در کنار تن‌تن دیده نمی‌شوند.

از هادوک که ملوانی معروف است اما چالشش گرفتاری با الکل است تا تورنسل که دانشمندی مهم است اما مقداری بی‌حواس و کم شنواست.اگرچه چهره‌های دیگری نیز وجود دارند که رنگ کمتری را به خود اختصاص می‌دهند اما آنها نیز همواره شخصیت‌هایی با رویکرد مثبت به نمایش گذاشته می‌شوند.اگرچه تمامی این شخصیت‌ها رگ وجودی‌شان به دست‌های هرژه وابسته بود. مرگ هرژه به نوعی پایان جست‌وجوگری‌های تن‌تن شد زیرا طبق شنیده‌ها هرژه اجازه ادامه داستان‌های تن‌تن بعد از مرگ خود را نداده است و همین امر باعث شد تمامی آنچه از تن‌تن در دست داریم صرفا مختص به ذهن یک شهروند بلژیکی باشد و حضور تن‌تن در زمان‌های بعدی، با تکنولوژی‌های جدید، سنی بیشتر و کشور‌های دیگر را شاهد نباشیم.

هرچند تن‌تن هنوز زنده است و کتاب‌های او در تیراژ‌های قابل‌توجهی حتی در ایران به فروش می‌رسد و مخاطب‌های بسیاری دارد و اقتصاد جالبی را نیز برای مخاطبین ایجاد کرده است و شاهد فروش وسایل مربوط به تن‌تن در صفحات اینستاگرامی و سایت‌ها هستیم.شاید اگر هرژه زنده می‌ماند پای تن‌تن به ایران نیز می‌رسید و صرفا به اشاره‌ای گذرا به نام تهران در کتاب پرواز 714 خلاصه نمی‌شد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...