کتاب «لوئی لامبر و دو داستان دیگر» ["Louis Lambert" "Les Proscrits" "Jésus-Christ en Flandre"] اثر اونوره دو بالزاک با ترجمه هژبر سنجرخانی توسط نشر نیلوفر منتشر و راهی بازار نشر شد.

لوئی لامبر و دو داستان دیگر» ["Louis Lambert" "Les Proscrits" "Jésus-Christ en Flandre"] اثر اونوره دو بالزاک

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این کتاب ۲۵۴ صفحه دارد و بهای پشت جلد آن ۱۲۵ هزار تومان است. لوئی لامبر یگانه داستانی است از کمدی انسانی و در ردیف مطالعات فلسفی بالزاک و وجه سیاسی-اجتماعیِ آن داستانِ پزشک دهکده است.

لوئی لامبر مورد علاقه و محبوب بالزاک بود که با آن قصد داشت «با گوته و بایرون نبردی را آغاز کند»، چنانکه می‌نویسد: «نغمه‌های لامبر به من آموخت که سرودهای محزون او، نافذتر از زیباترین صفحات ورتر است. ولی شاید بین رنج‌های عشقی مطرود به‌حق یا به ناحقِ آئین ما و رنج‌های یک کودک فقیر داوطلب ترفیع مقام، بعد از شکوه خورشید، بعد از ژاله دره‌های زیبا و بعد از آزادی، نشود قیاس کرد. ورتر، بنده یک آرزوست، ولی لوئی لامبر با تمام وجود خود بنده جان است، با استعدادی برابر، با تآثرآورترین احساسات و یا بر پایه حقیقی‌ترین آرزوها، زیرا آنها، پاک و بی‌الایش‌اند، باید بر ویژگی مرثیه‌ها سبقت جویند.»

تا جایی که بالزاک این تضاد اندیشه و زندگی را که همه درام‌های اجتماعی و زندگی افرادی را که در پیرامون آن سامان می‌یابند به بهترین نحوی تفسیر می‌کند: «جایی که خورشید است، آنجا اندیشه هم هست؛ دره بدون خورشید، انسان ناقص‌الخلقه به وجود می‌آورد، آیا می‌توانید نتیجه‌گیری کنید؟ چرا این تفاوت‌ها، به دلیل نور کمابیش آگاه، مشکلات را حل می‌کنند و در درگاه خداوند اشک شادی ز دیده فرو می‌ریزند. چرا ما همیشه می‌خواهیم از فرط خوشی، زمین را ترک گوییم، چرا هر مخلوقی تمایل به عروج داشته و خواهد داشت. حرکت، جان پرعظمتی است که با ماده عجین است و که توضیح آن، به همان اندازه دشوار است، که آثار فکری انسان. امروز علم، مجموعه‌ایست یگانه…، چرا که، اندیشه، اراده، اشتیاق و عشق، به زندگی معنا می‌بخشد، اما در عین حال پیش از موعد جان را تباه می‌سازد: و این خود مصیبتی است، زوال و انحطاط امتیاز نادانان است و اندیشه در حالت ناب خود، فقط در شور و شیدایی برمی‌آید.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...