کتاب «تتبعات» [Essais de Montaigne] اثر میشل دو مونتنی [Michel de Montaigne] با ترجمه احمد سمیعی گیلانی توسط نشر نیلوفر به چاپ سوم رسید.

تتبعات» [Essais de Montaigne] میشل دو مونتنی [Michel de Montaigne]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، انتشارات نیلوفر چاپ سوم کتاب «تتبعات: همراه با شرح احوال و آثار نویسنده» را در ۲۳۸ صفحه و بهای ۱۲۰ هزار تومان منتشر کرد‏.‬ چاپ نخست این ترجمه به سال ۱۳۸۳ توسط انتشارات سخن با همکاری رایزنی فرهنگی سفارت فرانسه در ایران منتشر شده بود.

تتبّعات ناداستانی به قلم مونتنی است. میشل دو مونتنی از بارزترین فیلسوفان و نویسندگان دوران رنسانس قرن شانزدهم فرانسه است که در تثبیت مقاله به عنوان یک ژانر ادبی نقش بسیار مهمی ایفا کرد. بعدها عنوان لرد مونتنی را به او دادند. مقالات مونتنی انقلابی در ادبیات ایجاد کرد و روی نویسندگان نام‌آشنای بسیاری تأثیر مستقیم گذاشت. از میان آنان می‌توان به ژان ژاک روسو، فرانسیس بیکن، ویرجینیا وولف، ایزاک آسیموف و کارل مارکس اشاره کرد.

مونتنی در خانواده‌ای متمول متولد شد. پدر او به همراه یکی از دوستانش که به مکتب اومانیسم پایبند بود، برنامه آموزشی مخصوصی را طراحی کرد و پسرش را طبق آن آموزش داد. مونتنی لاتین را به عنوان زبان اولش فراگرفت. او از فیلسوفان و نویسندگان دوران کلاسیک یونان تأثیر پذیرفت و از آموخته‌های خود در مقالاتش استفاده کرد. مونتنی معمولاً از اتفاقات پیرامونش الهام می‌گرفت و از ایده‌هایش با نظرات فلاسفه یونانی دفاع می‌کرد. مقالات و انشاهای او درباره موضوعات مختلفی نوشته شده‌اند. این موضوعات معمولاً با زندگی انسانی ارتباط دارند.

او عقیده داشت که کانون خانواده برای پرورش فرزندان ضروری است؛ اما احساسات شدید و سوزان را نفی می‌کرد و آن را مخالف طبیعت آزاد انسان می‌دانست. او این موضوع را به‌تفصیل در مقالاتش شرح داده است. گوستاو فلوبر، از بزرگ‌ترین رمان‌نویسان فرانسه، همواره به دیگران توصیه می‌کرد که کتاب‌های مونتنی را نه برای فخرفروشی و توهم دانستن، بلکه برای یادگرفتن راه و چاه زندگی با دقت بخوانند. نیچه نیز او را نیرومندترین جان‌ها می‌نامید.

آثار مونتنی به ژانر مقاله رسمیت بخشید و ادبیات جهان را مدیون خود کرد. کتاب تتبّعات گزیده‌ای از مقالات این نویسنده توانای فرانسوی است که تصویری شفاف از انسان خردمند دوران رنسانس ترسیم می‌کند.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...