ابوالقاسم حسین‌جانی، شاعر «کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» درگذشت.

ابوالقاسم حسین جانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، ابوالقاسم حسینجانی شاعر، نویسنده و مترجم متولد ۱۲ شهریورماه سال ۱۳۲۸ در بندرانزلی بود که پنجشنبه ۱۹ آبان‌ماه در ۷۳ سالگی در رشت از دنیا رفت.

عاشورا را به «قمه» و «قیمه» خلاصه نکنیم
این شاعر در گفت‌وگویی با ایسنا رسالت شعر را نهایت شعور و رسالت عاشورا را نهایت آگاهی‌بخشی و رهایی‌بخشی دانسته و تصریح کرده بود:‌ تمام حرکت‌های انسانی اگر اصیل باشد نوعی شعر است و تمام حرکت‌های آگاهی‌بخش و آزادی‌بخش و رهایی‌بخش در راستای عاشوراست لذا شعر آیینی باید عاشورا را تبیین کند، نه این‌که تحریف جای تعریف را بگیرد.

او با بیان این‌که «متاسفانه به جای تعریف عاشورا تحریف عاشورا می‌کنیم» گفت:‌ امروز عاشورا گرفتار همان دردی شده که برای آن شکل گرفته، زیرا عاشورا می‌خواست جلو بدعت‌ها و تحریف‌ها را بگیرد، اما دچار بدعت و تحریف شده است.

حسینجانی غم و ماتم شعرهای عاشورایی را تسلی‌بخش دانست و اضافه کرد:‌ برخی نوحه‌خوانی‌ها به کسب و کار تبدیل شده و عده‌ای نان معروفیت‌شان را می‌خورند که این درد بالاتر از ماتم عاشوراست لذا معرفت باید جای معروفیت را بگیرد.

او بزرگداشت امام حسین(ع) را به تحلیل دانسته نه ظاهرسازی و اظهار کرده بود:‌ نباید عاشورا را به «قمه» و «قیمه» خلاصه کنیم! او با بیان این‌که اگر تاریخ را نشناسیم محکوم به تکرار آن هستیم، گفت:‌ به آگاهی درباره تاریخ نیاز داریم تا دوباره حسین‌کشی نشود. در واقع شور حسینی باید به شعور حسینی تبدیل شود، زیرا شور در روزمرگی‌ها و جوزدگی‌ها ایجاد می‌شود و اگر می‌خواهیم ریشه‌دار شویم و رشد کنیم باید بدانیم که حسین عزت را در مقابل ذلت و مرگ را در مقابل زندگی و حق را در مقابل باطل و ظلم را در مقابل عدل قرار داد.

«محراب، چشمه آرامش»، «جغرافیای رازها»، «حسین احیاگر آدم»، «آزادسازی انسان و جهان در اندیشه‌های راهبردی پیامبر(ص)»، «دور بهار را سیم خاردار نمی‌شود کشید»، «بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنوم» و «اگر شهادت نبود» از جمله کتاب‌های حسینجانی‌ست.

او در مقطعی از زندگی نیز به انجام فعالیت‌های سیاسی اشتغال داشت که از جمله این فعالیت‌ها می‌توان به نمایندگی مردم انزلی در اولین دوره مجلس شورای اسلامی اشاره کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...