داستاهای «اسپارتاکوس» و «سفیدبرفی و گل‌سرخ» در 32صفحه، «شاهزاده و گدا» در 40صفحه با ترجمه محمدرضا جعفری و نیز «خیاط کوچولو» در 32صفحه با ترجمه هومان قشقائی از مجموعه کتاب‌های طلایی در قالبی خاطره‌انگیز منتشر شده‌اند.

اسپارتاکوس خیاط کوچولو

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، مرحوم عبدالرحیم جعفری درباره این مجموعه نوشته است: بیش از پنجاه سال از آغاز انتشار کتاب‌های طلایی می‌گذرد. اولین سری این کتاب‌ها به همت محمدرضا جعفری، مترجم اکثر آن‌ها، به بچه‌های هم‌سن و سال خود او و نیز یکی دو نسل بعد رسید و در دل آن‌ها جا باز کرد. چه‌بسا بسیاری از بچه‌های آن زمان اکنون پدران و مادران کودکان و نوجوانانی باشند که خوانندگان امروز این کتاب‌ها هستند.

در بیشتر داستان‌های این مجموعه، که به قلم نویسندگان بزرگ نوشته شده‌اند، مطالب آموزنده‌ای درباره زندگی وجود دارد و به همین سبب این‌گونه داستان‌ها هرگز نمی‌میرند. داستان برای بچه‌ها نوشته بی‌جانی نیست؛ در خیال بچه‌ها جان می‌گیرد و با آن‌ها زندگی می‌کند. امید است که خواندن این داستان‌ها به بچه‌ها گستره دید و بلندپروازی و شجاعت ببخشد و یأس و تنگ‌نظری را از آن‌ها دور کند. هدف از انتشار این داستان‌ها، بعد از گذشت نیم‌قرن، آن است که نوجوانان امروز هرچه بیشتر به کتاب و کتاب‌خوانی علاقه‌مند شوند تا شاید از میان این خوانندگان پرشور نویسندگان بزرگی پدید آیند.

درباره «اسپارتاکوس» آمده است: غلامان جنگجوی پرورش یافته «اسباب‌بازی» اربابانشان بودند؛ تا آنکه مردی به نام «اسپارتاکوس» به خاطر رهایی آن‌ها قیام کرد.

درباره «شاهزاده و گدا» هم می‌خوانیم: «شاهزاده و گدا» داستان گدایی است که برای چند روز «شاهزاده» شد، و داستان شاهزاده‌ای است که برای چند روز «گدا» شد. این رویداد باعث شد که شاهزاده با دردها و رنج‌های رعایایش از نزدیک آشنا شود و گدا که می‌پنداشت زندگی توانگران از رنج و ناراحتی خالی است، پی برد که آن طور هم که فکر می‌کرد نیست.

کتاب‌های یادشده با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه وبا قیمت ۳۰ هزار تومان در نشر نو راهی بازار کتاب شده‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...