کتاب «گشایش و رهایش» اثر ناصرخسرو قبادیانی است که محمدرضا توکلی صابری آن را جمع آوری کرده و توسط انتشارات معین منتشر شده است.

گشایش و رهایش محمدرضا توکلی صابری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، «گشایش و رهایش» کتابی است که در آن ناصر خسرو به سی سوال درباره موضوعات مختلف دینی کلامی، و فلسفی و هستی شناسی به موضوعاتی مانند فیزیک، نجوم و گیاه شناسی و زمین شناسی می‌پردازد و به این پرسش‌ها پاسخ‌های فلسفی می‌دهد. سوالات تا به موضوعات مربوط به تکوین‌شناسی باز می‌گردند، از جمله این‌که آفریدگار قبل از خلقت چه می‌کرد و چگونه خداوند جاوید خلقتی مقید به زمان انجام داده است. در توصیف منحصر به فرد ناصر خسرو از زمان، فعل آفرینش به منزله عملی لحظه‌ای تلقی می‌شود که ورای حدوث و قدم مادی است. بدین ترتیب، تفاوت میان آفریدگار سرمدی و آفریده تنها یک تشبیه تلقی می‌شود و در نتیجه مسأله حل می‌شود. سوالات تا موضوعات مربوط به هستی و وجود و بحث ذهن-روح را در بر می‌گیرند. سوالات تا به مقایسه میان صورت و ماده، جهان‌های مادی و معنوی، و فیزیک برخی از پدیده‌های مادی چون آب، مواد معدنی، نباتات و حیوانات بر می‌گردد. سوالات تا بر کلام فلسفی متمرکز هستند و به موضوعاتی از قبیل کلامی الهی، حدوث و قدم قرآن، و یگانگی خداوند می‌پردازند. بخش نهایی، یعنی سوالات تا، موضوعات دین‌ورزی، رستگاری آدمیان از طریق دانش، معنای داوری، صراط مستقیم، و میزان را (همگی به معنای باطنی) وتفاوت میان جبر و اختیار را بررسی می‌کند.

منشأ همه نسخه‌های خطی و چاپی گشایش و رهایش موجود در ایران فقط از روی نسخه‌ای رونویسی شده است که متعلق به سیدنصرالله تقوی، رئیس دیوان عالی کشور، رئیس دانشکده معقول و منقول، عضو پیوسته فرهنگستان ادب و زبان فارسی، مؤلف و مصحح بوده است.

این نسخه گشایش و رهایش در یک مجموعه حاوی سه کتاب در ۱۷۲ صفحه که هر صفحه ۲۱ سطر دارد؛ اولین کتاب کشف المحجوب ابویعقوب سجستانی است، کتاب دوم گشایش و رهایش، و کتاب سوم کتاب کوچکی با عنوان معرفت آفرینش انسان است. هانری کربن، تاریخ کتابت این نسخه را مربوط به قرن ششم می‌داند اما سعید نفیسی با تشخیص او موافق نیست و آن را متعلق به قرن هشتم هجری می‌داند.

سعید نفیسی دو دلیل برای این تاریخ می‌آورد، یکی اینکه در پشت ورق اول این نسخه، صاحب آن نوشته است که آن را در سال ۸۰۴ قمری خریداری کرده است و دیگر آنکه نوع رسم الخط و کاغذ کتاب مربوط به پیش از سال ۸۰۴ هجری است. از این مجموعه جز رونوشت‌هایی که از آن باقی است هیچ اطلاعی در دست نیست و در فهرست نسخ خطی کتابخانه های ایران و دیگر کشورها دیده نمی‌شود. احتمال زیادی دارد که این نسخه خریده شده و در یک مجموعه خصوصی در ایران و یا در خارج از کشور نگهداری می‌شود همچنین تاکنون از این نسخه چند بار رونویسی شده و چند رونوشت از آن وجود دارد.

کتاب «گشایش و رهایش» با قطع وزیری و جلد گالینگور در ۱۷۰ صفحه در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...