شماره بهار و تابستان مجله ادبی «نوپا» با محوریت «نقد و سازندگی ادبیات» و دو داستان تازه منتشر شده از ارنست همینگوی و بختیار علی منتشر شد.

نقد و سازندگی ادبیات در نوپای پنجم

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، مجله ادبی «نوپا»، شماره پنجم برای بهار و تابستان ۱۴۰۱ با محوریت «نقد و سازندگی ادبیات» و مقالات و گفت‌وگوهایی با عبدالعلی دستغیب، عنایت سمیعی، سیروس شمیسا و ناصر فکوهی منتشر شده است.

این شماره مقالات و یادداشت‌ها و گفت‌وگوهایی را در ۸ فصل داستان، رمان، ترجمه، مقاله‌ها و نقدها، بازچاپ، شاهِ نامه و پرونده دربر دارد.

فصل اول با عنوان داستان، قصه‌هایی از حمید نامجو، فاطمه مقدم، ساحل سهرابی، سعید احسان‌دار و چند نویسنده دیگر را پیش چشم مخاطبان قرار می‌دهد.

در فصل رمان، «بازی غریب عنکبوت چاقو» به قلم مهیار رشیدیان و «تصاحب تاریکی» نوشته بختیار علی با ترجمه مریوان حلبچه‌ای به چاپ رسیده است.

فصل بعدی با نام ترجمه، قصه‌ای از ارنست همینگوی با ترجمه لیدا قهرمانلو به نام «بزم ماهیگیری» و قصه‌ای از کریس افوت با ترجمه شاهین نعمتی به نام «رودخانه بلولیک» را شامل می‌شود.

در فصل مقاله‌ها و نقدها، احسان راستان در مقاله «است یا هست» به تبیین تفاوت این دو فعل پرداخته و آرمان فاتح کتاب «چیرگی بر آتش» را معرفی کرده است. روایت زاینده از فقدان، یادداشتی بر کتاب «کالبدشکافی یک ترور» و گذر سیاوش از آتش از دیگر مقالات این فصل هستند.

فصل بازچاپ، مشتمل بر ملاحظاتی درباره ترجمه داستان به قلم نجفی دریابندری است.

فصل شاه نامه، دو مطلب «ملکوت اهریمن» به قلم آرمان فاتح و «نکته‌ای درباره فر در شاهنامه» به قلم ابوالفضل خطیبی را در بر دارد.

فصل پایانی این شماره با نام پرونده، حول مسئله نقد ادبی، مقاله «بازار بی‌ثمر نقد در ایران» از ناصر فکوهی، «درآمدی بر تجدد ادبی در ایران» از ایرج پارسی‌نژاد، «گفت‌وگو با عنایت سمیعی، «وضعی نقد ادبی در ایران» از حسین ورجانی و چند مطلب دیگر را پیش روی مخاطبان قرار داده است.

این شماره مجله مذکور با ۳۵۷ صفحه و قیمت ۱۰۰ هزار تومان به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...