املی نوتومب [Amélie Nothomb] در رمان «متافیزیک تیوب‏‌ها» [Metaphysique des tubes] با به کارگیری حوادث غیرواقعی و خیالی، ما را در بازسازی سه سال اول زندگی‌اش سهیم می‌کند.

املی نوتومب [Amélie Nothomb] متافیزیک تیوب‏‌ها» [Metaphysique des tubes]

به گزارش  کتاب نیوز به نقل از ایبنا؛ بارونس فابین کلر نوتومب (1967) با نام مستعار املی نوتومب، نویسنده پرکار فرانسوی است که از زمان انتشار نخستین رمانش در سال 1992 (بهداشت و قاتل)، سالی یک کتاب به چاپ می‌رساند. رمان‌های او جزو پرفروش‌ترین آثار ادبی بوده و به چندین زبان ترجمه شده‌اند.

نوتومب در رمان «متافیزیک تیوب‏ها» که در سال 2000 به چاپ رسید، به سال نخست زندگی‌اش در ژاپن می‌پردازد. این رمان به تازگی با ترجمه نسیم موسوی در دسترس مخاطبان فارسی‌زبان قرار گرفت. انتشار رمان «متافیزیک تیوب‏ها» بهانه‌ای شد تا در گفت‌وگویی با نسیم موسوی بیشتر با سبک و حال‌وهوای آثار املی نوتومب آشنا شویم؛ گفت‌وگویی که در ادامه می‌خوانیم:


کتاب «متافیزیک تیوب‌ها» (Metaphysique des tubes) نوشته املی نوتومب(نویسنده بلژیکی_فرانسوی)، اثری اتوبیوگرافیک از سه سال ابتدایی زندگی نویسنده‌اش را در قالب داستانی سرشاز از استعاره و طنز به مخاطبان ارائه می‌دهد. این کتاب به تازگی با ترجمه شما و از سوی نشر نون به چاپ رسیده است. ابتدا کمی درباره موضوع و فضای کتاب توضیح دهید.
«متافیزیک تیوب‏ها» در مورد سه سال اول زندگی املی نوتومب در ژاپن است. پدر نوتومب دیپلمات بود و به ژاپن منتقل شده بود و املی سال‏های نخست زندگی‏اش را آنجا گذراند. املی از بدو تولد تا دو و نیم سالگی به عنوان یک دستگاه گوارش بی‏‌خاصیت و نباتی شناخته می‏‌شد، به همین دلیل والدینش او را «تیوب» نامیدند که فقط کار خوردن، هضم و دفع غذا را انجام می‌داد، به‌تدریج رشد کرد و سلایق و تفکرات خودش را به دست ‏آورد. تیوب بعد از مدتی به این واقعیت پی برد که جایگاهش به عنوان «خدا» (بر اساس مفهومی در یک افسانه ژاپنی) نشانگر بهشتی است که باید خیلی زود آن را ترک کند. نوتومب برای بیان مشکلات زندگی‏ از طنز بهره می‏‌برد و فضای سیاه و تلخ آن دوران را برای خواننده تبدیل به یک داستان جذاب و پرکشش می‏ک‌ند.

نوتومب در «متافیزیک تیوب‌ها» دوران کودکی‌اش(صفر تا سه‌سال) را با نگاه دوران بزرگسالی بازخوانی و بازنویسی کرده و از زاویه‌ای بسیار بدیع برای روایت داستانش بهره برده است. این مساله چه نقشی در عمق‌بخشی به داستان ایفا کرده است؟
روایت داستان زندگی یک کودک از نگاه یک بزرگسال باعث شده شخصیت و زندگی نوتومب برای ما شفاف شود و با بعد جدیدی از شخصیت او یعنی شوخ‏‌طبعی و باریک‌‏بینی آشنا شویم. همین زاویه روایت اعماق ناشناخته زندگی تیوب و اطرافیانش را آشکار می‏‌کند و در این میان مفاهیم فلسفی مورد نظر نویسنده هم به خواننده منتقل می‏‌شود. در این کتاب نوتومب خاطراتش را تا سن سه سالگی بیان می‌کند. البته باور این مسأله سخت است که یک بزرگسال بتواند خاطرات کودکیِ بسیار دور خود را با چنین جزییاتی به خاطر آورد. در حقیقت او با به کارگیری حوادث غیرواقعی و خیالی، ما را در بازسازی سه سال اول زندگی‌اش سهیم می‌کند.

نوتومب نگاه شفاف و سرگرم‌کننده یک کودک به زندگی‌اش را به تصویر کشیده و مخاطب را در کشف فضایی که با آن سروکار دارد، با خود همراه می‌کند. به این‌ ترتیب تصاویر فوق‌العاده‌ای را از ذهن کودکانه‌اش در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. کدام‌یک از ویژگی‌‌های داستان‌نویسی نوتومب را در خلق چنین داستانی موثر می‌دانید؟
نوتومب بیشتر در ژانرهای اتوبیوگرافیک و تخیلی می‌‏نویسد و «انسان» محور اصلی تمام آثارش است. بسیاری از آثار او به گذشته و کودکی پرداخته است و به نوعی گزارش حوادث دوران کودکی او هستند. اهمیت دوران کودکی برای نوتومب در «متافیزیک تیوب‏ها» شاید ناشی از فضای کشور ژاپن باشد که کودکی‌‏اش در آنجا سپری شد. زیرا دوران کودکی برای ژاپنی‏‌ها بسیار ارزشمند است و از لحاظ امنیت و امکانات در مقام بهشت است. از آنجاکه علاقه جمعی به زندگی شخصی یک فرد و همزادپنداری با او در میان خوانندگان زیاد است ژانر اتوبیوگرافیک مورد توجه طرفداران نوتومب قرار گرفته است.

مخاطب در این کتاب با کلمات، جمله‌ها و سطرهایی مواجه است که ضمن سادگی و گاهی شوخ‌طبعی، مفاهیم فلسفی را در لایه‌های زیرینش به همراه دارد. به نظر شما نوتومب در نگارش این کتاب تا چه میزان از ادبیات ژاپن تاثیر گرفته است؟
ادبیات ژاپن نمایانگر وجوه مختلف زندگی مردم این کشور، سنت‏‌ها و همدلی با طبیعت است. من به همین چند مورد برای تأثیرپذیری نوتومب از ادبیات ژاپن بسنده می‏‌کنم. نوتومب در «متافیزیک تیوب‏ها» به زندگی و سنت‏‌های مردم ژاپن و خوی و خصلتشان می‏‌پردازد و خود را جزیی از این فرهنگ می‏‌داند. از طبیعت و حیوانات مورد احترامشان حرف می‌‏زند و فضای طنزآمیزی از آواز خواندن پدرش در تئاتر نو ارائه می‏‌کند.

یکی از نکات قابل‌توجه در «متافیزیک تیوب‌ها»، ارائه فرهنگ کشورهای بلژیک و ژاپن در گوشه‌گوشه کتاب است. کمی در این‌باره توضیح دهید.
نوتومب در متافیزیک تیوب‏ها از کودکی شاد خود در ژاپن صحبت می‏‌کند. او در آغوش پرستار ژاپنی‏‌اش به آرامش و امنیت رسیده و احترامی که پرستار برایش قائل است او را شیفته فرهنگ ژاپن می‏‌کند. او بیش از آنکه از بلژیک و فرهنگ این کشور صحبت کند، وابسته فرهنگ ژاپنی است و مردم ژاپن را می‏‌شناسد. از احترام خداگونه به کودک تا طراحی باغ‏‌های ژاپنی و حتی تئاتر نو ژاپن برایمان از زبان یک کودک بالغ آن چنان شیرین سخن می‏‌گوید که گویی وابسته این فرهنگ و خاک است. در گفت‌وگویی که بین املی کوچک با مادرش می‏‌خوانیم، وقتی مادر واقعیت تلخ ترک ژاپن را در آینده‌‏ای نزدیک به او اطلاع می‏‌دهد با واکنش عجیب املی روبه‌رو می‌‏شویم: «من نمی‌‏توانم اینجا را ترک کنم! من باید اینجا زندگی کنم! اینجا کشور من است! اینجا خانه من است!»

برخی منتقدان بر این باورند که کتاب سرشار از کلمات نسبتا مفصل برای چیزهای مختلفی‌ است که کودک با آن سروکار داشته، به این ترتیب اغلب مخاطبان با توضیحات بیش از اندازه مواجه است. نظر شما در این باره چیست؟
خواندن اتوبیوگرافی می‌تواند به ما در شناخت بهتر نویسنده کمک کند. معمولاً با خواندن اتوبیوگرافی با بخشی از چالش‌ها و رازهای زندگی نویسنده آشنا می‌شویم. در این میان اگر بزرگسال نگاه سرگرم‌کننده یک کودک به زندگی‌اش را داشته باشد و برای کشف فضای کودکانه با جملات مفصل به خواننده کمک کند به معنی توضیحات بیش از اندازه نخواهد بود. «متافیزیک تیوب‏ها» یک اتوبیوگرافی داستانی است و برای پرکشش شدن یک اتوبیوگرافی که مربوط به سه سال اول زندگی یک کودک است تخیل و داستان‌سرایی ابزار کار نویسنده هستند تا داستانی جذاب و در عین حال قابل‌باور خلق کند.

تیوب می‌گوید: «زندگی خداگونه ابدی نیست». یکی از مفاهیم اصلی در این کتاب ناپایداری و پوچی‌ است و اغلب همین نگاه زمینه خلق فضاهای طنزآمیز را فراهم می‌کند. این مفهوم تا چه میزان می‌تواند بیانگر شرایط انسان معاصر باشد؟
من فکر می‌کنم باید به ناپایداری و پوچی به عنوان دو مفهوم جداگانه و متفاوت نگاه کرد. ناپایداری یکی از مفاهیم اصلی «متافیزیک تیوب‏ها» است. در آغاز داستان وضعیت و شرایط گیاه‌وار تیوب و اتفاقاتی که منجر به تغییر این شرایط می‏شوند مؤید همین مفهوم ناپایداری است و البته نمونه‏‌های بسیاری را از متن کتاب می‏‌توان مثال زد. اما این داستان تأکیدی بر ارائه مفهوم پوچی ندارد. در هر مرحله از زندگی املی در این سه سال، تلاش برای زندگی کردن و خدا ماندن در بهشت مشهود است. حتی در بخشی از داستان که شاهد صحنه خودکشی کودک در آب هستیم به جملات سرشار از زندگی بر می‏‌خوریم: «بالای سرم ابرهای فوق‌العاده و روبه‌رویم دریای تحسین‌برانگیز بود. پشت سرم ساحل و دنیای زیبایی بود که ارزش زندگی کردن داشت.»

نوتومب در بخش‌هایی از کتاب به جنگ سال ۱۹۴۵ اشاره می‌کند و بدون قضاوت و پیش‌داوری، تاثیر آن را بر جامعه ژاپن به تصویر می‌کشد. کمی دراین‌باره بگویید.
نوتومب با اشاره به جنگ سال 1945 و خودکشی دسته‏ جمعی ژاپنی‌‏ها در جزیره اوکیناوا تصویری از رویارویی خودش با مرگ را به ما نشان می‏‌دهد. او در خلال این توصیف‌ها، از فلسفه‌‏اش در مورد مرگ با خواننده صحبت می‏‌کند: « بهترین دلیل برای خودکشی ترس از مرگ یا کشته‌شدن توسط دیگری است.» او هیچ قضاوتی در مورد جنگ و دو طرف جنگ ندارد و از این واقعه را در خدمت داستانش می‏‌گیرد تا هم به این واقعه تاریخی نقبی زده باشد، هم داستان واقعی یا تخیلی خودکشی‌‏اش را به تصویر بکشد.

رمان «متافیزیک تیوب‌ها» نوشته املی نوتومب، در 96 صفحه، به قیمت 49 هزار تومان، با شمارگان هزار نسخه با ترجمه نسیم موسوی از سوی نشر نون عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ................

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...