کتاب گزیده طنز «حکیم سوری» به همت زنده‌یاد ابوالفضل زرویی‌نصرآباد و نسیم عرب امیری توسط انتشارات کتاب نیستان منتشر شد.

حکیم سوری زنده‌یاد ابوالفضل زرویی‌نصرآباد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب در زمره آخرین بازمانده‌های قلم مرحوم ابوالفضل زرویی نصرآباد است. مجموعه‌ای که کوشیده با دقیق شدن بر ظرایف و نکات نغز و طنز آمیز شاعران و نویسندگان کهن ایران زمین، ضمن انجام پژوهشی تازه در آثار آنها، نگاهی تخصصی و خاص بر یکی از گونه‌های روایت زبانی آنان داشته باشد. از سوی دیگر این مجموعه در تلاش است تا قدمت و سیره و شیوه طنزپردازی در ادبیات ایران را از دریچه نگاه خود بازخوانی و ثبت کند.

این‌مجموعه در سال ۱۳۹۵ به کوشش مرحوم زرویی و با پژوهش و همراهی نسیم عرب امیری در دست تألیف و تهیه قرار گرفت و در آن سعی شد از چند زاویه مقوله طنز نویسی را مورد توجه قرار دهد. نخست سیر روایت طنز و شوخ‌طبعانه در تاریخ ادبیات ایران و در کنار آن بازخوانی سنن و فرهنگ عامه و اندیشه ایرانیان در هر عصر. در کنار این موضوع ایجاد متونی خلاصه و کلاسه شده که محتوای آن به طور معمول برای مخاطبان کم‌حوصله این روزگار مناسب به شمار می‌رود را نیز باید به این موضوعات اضافه کرد.

این مجموعه در مجلد پیش رو به سراغ میرزا تقی خان دانش اشرفی ملقب به حکیم سوری و ضیا لشکر رفته و گزیدهای از آثار او را عرضه کرده است.

ضیا لشکر از ادبا و شاعران قرن سیزدهم به شمار می‌رود که از فعالیت و آثار ادبی او در متون کمتر سخنی به میان آمده و بیش از هر چیز بر منش و رفتار آرام او و نیز القاب و مشاغل دیوانی‌اش سخن رفته است. این در حالی است که حکیم سوری در زمره شعرا و ادبایی به شمار می‌رود که در کنار زبان طنزآمیز و شیرین خود در شعر، آراسته به غنای لفظی و معنوی و کاربرد وسیع صنایع ادبی و فنون بلاغی است. او بی آنکه بخواهد این تصنعات و تکلفات را به چشم بکشد، با پرهیز از سختگویی و فدا کردن معنی، به استادی تمام، آثاری شیرین، خواندنی و ماندنی خلق کرده است.

دیوان حکیم سوری که این اثر گزیده‌ای از آن را بازگو کرده، جدای از نمایش گستره مطالعات و دانسته‌های شاعر که در قالب اشارات و تلمیحات، خواسته و ناخواسته، در سروده‌هایش بازتاب یافته، سرشار از مضامین تازه، صنایع بدیع و ظرافت‌های کلامی است.

................ هر روز با کتاب ................

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...