رنج‌بودگی | سازندگی


«مقدونیه از تهران دور نیست» نخستین رمان نیره پازوکی است که از سوی نشر برج منتشر شده است. رمان به روایت زندگی زنی می‌پردازد که در سال‌های ابتدای انقلاب و اوج بحران‌های سیاسی‌اجتماعی مردی را که دوست دارد، رها می‌کند و خودش را به مقدونیه (جایی‌که نویسنده خود سالیان متمادی در رشته داروسازی تحصیل می‌کرده) می‌رساند. هرچند این رفتن و رهاکردن، به‌نوعی جبر اجتماعی هم به‌حساب می‌آید؛ چراکه در آن زمان دانشجویانی را که با احزاب ارتباط داشتند، دستگیر می‌کردند. پس یا ماندن و زندان، پیش روی آنها بود یا مهاجرت به سرزمین‌های دیگر و مصائب آن.

مقدونیه از تهران دور نیست نیره پازوکی

شروع این مهاجرت، بسیار سخت و نفس‌گیر است:
افسر ایتالیایی زنجیر سگ را شل کرد و پرسید: «برای چی می‌روی ایتالیا؟»
صورتش انگار از سنگ تراشیده شده بود، سخت و سرد! انگلیسی را با لهجه ایتالیایی حرف می‌زد.
گفتم: «برای تعطیلات تابستانی.»
نگفتم از بی‌پولی و بیکاری دارم می‌روم دنبال کار. نگفتم می‌ترسم و دارم از جنگ فرار می‌کنم و از بوریس که همه فکرش شده ازدواج با جیب خالی. افسر زنجیر سگ را شل‌تر کرد و سگ پوزه‌اش را به پاهایم نزدیک کرد و لباسم را بو کشید.

زن سعی می‌کند زندگی تازه‌ای را برای خودش مهیا کند، اما گویی چینش حوادث طوری است که دوباره بعد از سال‌ها مجبور به بازگشت به ایران شود و این، تازه شروعِ دردسرهای جدیدی برای او است؛ شروع رمان از جایی است که شخصیت اصلی به اداره‌ای آمده تا مدارک تحصیلی را که در مقدونیه اخذ کرده، ارزشیابی کنند. شیوه روایت، پازل‌مانند است و قصه به صورت رفت‌وبرگشت در گذشته و حال روایت می‌شود تا درنهایت مخاطب با چیدن قطعات این پازل به درک درست و منطقی از قصه و سیر آن برسد.

وجه بارز رمان پرداختن به مهاجرت، دردها و رنج‌های ناشی از آن است؛ دردهایی که شاید برای دیگرانی که از دور به آن می‌نگرند، ناملموس باشد. در رمان، این دردها، رنج‌ها، حسرت‌ها به‌خوبی نشان داده شده است. نکته دیگر، سیر تاریخی حوادث در رمان است؛ تاریخی که هیچ‌گاه از اشتباهات آدم‌ها و سیاستمداران نمی‌گذرد و با بی‌رحمی تمام درباره آنها و تاثیرات و تبعات نامبارکشان قضاوت می‌کند. جایی در رمان، مامورها به خانه شخصیت اصلی می‌ریزند و عکس‌های تروتسکی و استالین را به‌عنوان مدارک جرم، ضبط می‌کنند و با خودشان می‌برند.

در رمان، شخصیت اصلی علاوه بر روایت تاریخی و اجتماعی آن روزها در ایران، به واگویی خاطرات شخصی و خانوادگی خود هم می‌پردازد. درواقع به روایت زندگی آدم‌هایی می‌پردازد که رنج می‌کشند و گویی چاره‌ای جز رنج‌کشیدن ندارند. مادری که معشوق شوهرش را در خانه روبه‌رویی می‌بیند و تنها کاری که از دستش برمی‌آید این است که نصف شب‌ها، درحالی‌که بیگودی به‌سر دارد، مانند روح سرگردان در خانه بچرخد و سیگار بکشد و صدای خنده‌های شوهر و معشوقه‌اش را از اتاق دیگری بشنود.

نثر رمان، نثری ساده، روان و خوش‌خوان است؛ نثری که کارکرد خوبی در روایت قصه رمان دارد. نویسنده با سادگی تمام، داستان را برای مخاطب به دور از هر پیچیدگی، روایت می‌کند و این یک امتیاز بزرگ برای رمان به حساب می‌آید. همچنین رمان سرشار از تصویرسازی‌ها و فضاسازی‌هایی است که مخاطب را با خودش همراه می‌کند و خواننده بوی فضولات حیوانی، مزارع سرسبز، ماده‌سگی که نشسته و به توله‌هایش شیر می‌دهد و... را به‌خوبی تجسم می‌کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...