نقدِ ذهن و زبان شیطان رشدی | فرهیختگان


چهارم مهرماه 1367 بود که سلمان رشدی، نویسنده کتاب‌های «گریموس»، «بچه‌های نیمه‌شب»، «شرم» و «لبخند به یوزپلنگ» کتاب تازه‌اش با نام «آیات شیطانی» [The Satanic Verses] را در لندن منتشر کرد. نویسنده‌ای که در بمبئی هند و در یک خانواده مسلمان به دنیا آمد و 13ساله بوده که به انگلستان مهاجرت کرد.

سلمان رشدی آیات شیطانی» [The Satanic Verses]

انتشار این کتاب با خود واکنش‌ها و جنجال‌هایی را به‌همراه داشت. چهاردهم آبان‌ماه همان سال فروش این کتاب ابتدا در هند و سپس در پاکستان ممنوع می‌شود. 24 دی‌ماه، تظاهرات جالب‌توجهی در «برادفورد» انگلیس برگزار می‌شود و این کتاب را در آن اجتماع می‌سوزانند. تقریبا یک ماه بعدش تظاهرات دیگری در اسلام‌آباد پاکستان روی می‌دهد و بر اثر درگیری‌های پیش‌آمده، 6 نفر کشته می‌شوند. کتاب رفته‌رفته در کنیا، تایلند، تانزانیا، اندونزی، سنگاپور و درنهایت ونزوئلا هم ممنوع می‌شود. ایگاریشی، مترجم آیات شیطانی به ژاپنی در سال ۱۹۹۱، در توکیو با ضربات چاقو کشته شد و به مترجم ایتالیایی کتاب هم در میلان حمله شد. در سال ۱۹۹۳ ناشر نروژی کتاب مورد حمله مسلحانه قرار گرفت. درنهایت 25 بهمن همان سال، امام خمینی(ره) با صدور فتوایی اعلام کرد: «... از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هرکس در این راه کشته شود، شهید است ان‌شاءالله. ضمنا اگر کسی دسترسی به مولف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام آن را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای عملش برسد.»

پس از این حکم، کشورهای مسلمان به حمایت از این فتوا راهپیمایی‌های متعددی برگزار کردند و فضا برای زندگی و کار «رشدی» محدود شد. رشدی البته تحت پشتیبانی دولت انگلیس و برخی دولت‌های دیگر قرار گرفته بود و نویسندگانی از کشورهای مختلف از او دفاع می‌کردند. 26 خرداد سال 68 که نزدیک به 200هزار نفر از مسلمانان انگلستان علیه کتاب آیات شیطانی دست به تظاهرات زدند، تازه و بیشتر، رسانه‌های جهان متوجه شدند اهمیت آن فتوای امام چه بود و تاثیراتش تا کی و کجا ادامه خواهد داشت.

شاید به نظرتان این‌همه اتفاق برای یک کتاب عجیب باشد. حالا بیاییم ببینیم که اصلا این کتاب چه گفته که چنین واکنش‌هایی را برانگیخته است؟ اجازه بدهید از عنوان این کتاب 547صفحه‌ای شروع کنیم؛ «آیات شیطانی» به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده و اشاره به داستان ساختگی غرانیق دارد. غرانیق جمع غرنوق به معنی مرغ آبی است و داستانش در «تاریخ طبری»، «تفسیر طبری» «طبقات ابن‌سعد» و «اسباب‌التنزیل» نقل شده است. درواقع سلمان رشدی نتیجه بررسی‌ها و تحلیل‌‌های سه مستشرق به نام‌های «نولد که» و «گولدزیهر» و «وات» درباره افسانه غرانیق را به کتاب تبدیل و آن را در سال 1988 توسط انتشارات «وایکینگ» از گروه پنگوئن منتشر کرد. تصویر روی جلد این کتاب هم حکایتی دارد. طراح جلد احتمالا به کمک ناشر و نویسنده به این نتیجه رسیده که صحنه نبرد رستم و دیو سپید را روی جلد آیات شیطانی ببرد و آن را نماد رویارویی غرب و شرق معرفی کند. جالب اینکه در این تصویر رستم است که گلوی دیو را فشار داده و پای چپش را قطع کرده و گرزش را شکسته است و عطاءالله مهاجرانی در کتاب «نقد توطئه آیات شیطانی» این انتخاب را اشتباه دانسته و دلیلش هم این است که رستم نماد شرق و دیو سپید نماد غرب است و این گزینش نوعی خودزنی برای ناشر و نویسنده است.

«آیات شیطانی» 9 فصل دارد و اسامی انتخابی برای آنها امکانی است که نویسنده می‌خواهد نشان دهد اسلام و تاریخ اسلام زمینه اصلی این رمان است؛ «جبرائیل فرشته»، «عایشه»، «عزرائیل فرشته» و «بازگشت به جاهلیا» نمونه‌هایی از اسامی این فصول است.

داستان غرانیق چیست؟
در زمانی که پیامبر اسلام در مبارزه با مشرکان بود، امید داشت خدا آیاتی را برای او بفرستد که موجب آشتی او با دشمنانش شود یا حتی‌الامکان کدورت بیش از پیش نشود. تا اینکه روزی جبرئیل آیاتی از سوره مبارکه نجم را برای پیامبر آورد: آیا دیدید لات و عزی را و منات را که سومین آنها بود. پیامبر بلافاصله ادامه داد: اینها مرغان آبی بلندپروازند که به شفاعت آنان امید می‌رود. سوره ادامه پیدا کرد و بعد پیامبر سجده به جای آورد و مسلمانان و مشرکان هم سجده سوره نجم را انجام دادند. علت سجده مشرکین این بود که پیامبر در این آیات از بت‌های آنان تجلیل کرده بود. این خبر به حبشه رسید و عده‌ای از مسلمانانی که از خوف مشرکین به آن کشور مهاجرت کرده بودند، برگشتند. شب‌هنگام جبرئیل نازل شد و به پیامبر گفت این دو جمله «تلک الغرانیق ...» وحی نیست و القای شیطان بوده است. پیامبر غمگین شد که چیزی را که خدا نفرموده، چرا بر او بسته است ولی جبرئیل به‌خاطر دلجویی از او این آیه را خواند: «و ان کادوا لیفتنونک عن الذی اوحینا الیک لتفتری علینا غیره و اذا لا تخذوک خلیلا...» یعنی: «هرچند نزدیک بود از آنچه بر تو وحی کردیم، منحرفت کنند تا چیز دیگری بر ما ببندی و تو را به دوستی بگیرند و اگر ما تو را استوار نکرده بودیم، نزدیک بود کمی به آنان متمایل شوی، در این‌صورت عذاب دو جهان را دوچندان به تو می‌چشاندیم و در برابر ما یار و یاوری نمی‌یافتی.»

مروجان داستان غرانیق آیات 52 و 53 سوره حج را هم دلیل اثبات مدعای خود می‌دانند:
«و نفرستادیم پیش از تو هیچ فرستاده‌ای یا پیامبری را مگر اینکه وقتی آیات را خواند شیطان در خواندن او القایی کرد. ولی خداوند آنچه شیطان القا کند، نسخ می‌کند و آیات خود را محکم می‌سازد و خداوند دانا و حکیم است. تا خدا آنچه شیطان القا کرده برای آنها که روح‌شان بیمار و دل‌شان سخت است، آزمایش قرار دهد و ستمکاران در اختلافی دور و درازند.»

استناد به داستان جعلی؟
مبنای نوشته شدن کتاب آیات شیطانی داستان مجعول غرانیق است (که از یک منبع سنی‌مذهب روایت شده- تاریخ طبری). اگر داستان غرانیق درست باشد پس قرآن خدشه‌دار است. اگر چنین باشد دیگر قرآن نمی‌تواند جان و ایمان مسلمانان را شعله‌ور کند. سلسله سند طبری در این مورد مشکل دارد. ولی سوال اینجاست که چطور تفاسیری مانند تفسیر امام فخر رازی موردتوجه مستشرقان قرار نمی‌گیرد ولی متن طبری بدون شناخت سلسله سند متنی بدون خدشه تلقی می‌شود؟
علامه طباطبایی می‌گوید: «با اتکا به داستان غرانیق، اعتماد به قرآن از دست می‌رود، رسالت پیامبر ملغی می‌شود و دعوت او بی‌اعتبار.»

مهاجرانی و نقد توطئه
«زمانی که نقد توطئه آیات شیطانی را شروع کردم، در یک دوره 40روزه، شبی 30 تا 40 دقیقه بیشتر نخوابیدم و یک روز به همین خاطر افتادم.» این جمله را عطاءالله مهاجرانی درباره چگونگی نحوه نوشتن کتابش درباره آیات شیطانی در یک مدت کوتاه گفته است. جالب است بدانید که این کتاب در سال 94، بعد از یک وقفه هشت‌ساله و پس از 26 مرتبه تجدید چاپ توسط انتشارات اطلاعات، برای نخستین مرتبه توسط انتشارات امید ایرانیان منتشر شد. تنها کتابی که به ادعاهای واهی سلمان رشدی پاسخ داده است در کشور توقیف بود؛ این اتفاق در دولت محمود احمدی‌نژاد افتاده بود.

این کتاب تنها نوشته موجود در نقد این رمان به زبان فارسی بود که خلاصه داستان را شرح داده است. مهاجرانی برای نقد این کتاب، با واسطه‌ای اصل آن را به سرعت تهیه می‌کند و آن را مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهد و حتی به قول خودش شب‌هایی را در ساختمان مجلس می‌خوابد تا نوشتن این کتاب را تمام کند. کتاب مهاجرانی فارغ از اولین بودنش، ویژگی‌های دیگری مانند تازگی و جامعیت و همچنین مستدل بودن دارد و بعد از گذشت بیش از 30سال از انتشار آن هنوز خواندنی است و یکی از منابع جالب‌توجه در این حوزه است. کتاب «نقد توطئه آیات شیطانی» در 6فصل جمع‌آوری و تصویر دقیقی است از نقد آنچه به غلط در رمان اصلی آورده شده است. «نقدی بر توطئه آیات شیطانی» تنها 6 فصل ندارد. مهاجرانی برای نشرهای تازه، به فراخور زمانه و تغییرات آن گفتارهایی را افزوده و حرف‌هایی را اضافه کرده است. شروع این کتاب، داستان کوتاهی است به نام «اسب شطرنج» که به گفته مولف در مجله «کلک» منتشر شده و درباره سلمان رشدی است. گفتارها با ترتیب تاخر آمده‌اند و کتاب با «سخن اول» شروع می‌شود. فصل اول با عنوان «رویارویی اسلام و غرب» به جست‌وجوی جایگاه آیات شیطانی در تقابل امروز غرب و اسلام پرداخته است و برای این مواجهه پنج مرحله را در نظر گرفته است. در فصل دوم، با عنوان «پدیده سلمان رشدی» شخصیت رشدی و آثار منتشره‌‌شده او مورد بررسی نویسنده قرار گرفته است. در این بخش کاراکترهای اصلی داستان‌های مهم او به نام‌های «سلیم سنایی» و «عمر خیام» بررسی می‌شوند و شباهت‌های آنها با شخصیت اصلی نویسنده مورد توجه قرار می‌گیرد.

«آیات شیطانی» نام فصل سوم است که به نقد و تفسیر آیات شیطانی پرداخته است و از تحلیل عکس روی جلد آغاز می‌شود و در ادامه به بررسی افسانه غرانیق از جهات تاریخی، قرآنی و عقلانی می‌پردازد. در انتهای این فصل خلاصه‌ای از داستان می‌گوید و سپس در ادامه به نقد و تحلیل کتاب می‌رسد. «مقوله خدا»، «اسلام و پیامبر اسلام» و «انقلاب اسلامی و امام» از بخش‌های دیگر این فصل است. فصل سوم را می‌توان مفصل‌ترین و طولانی‌ترین بخش این کتاب دانست و در آن به تکنیک‌های نوشتن رمان رشدی هم توجه شده است. در فصل چهارم با عنوان «فتوای امام خمینی(ره)» به همین موضوع پرداخته شده و آن را از نظر تاریخی و سنت، از نظر فقهی، مذاهب مختلف اسلامی، از نظر کتاب مقدس، اوستا و... بررسی کرده است. در فصل پنجم که نامش را «سردرگمی غرب در برابر فتوای امام خمینی» گذاشته، واکنش غرب و مسلمانان نسبت به فتوای امام مورد پژوهش واقع شده و بالاخره در فصل ششم با نام «جنگ صلیبی» جنگ صلیبی غرب، در وجه فرهنگی آن بررسی شده است. دو بخش انتهایی کتاب را «سخن آخر» و «پیوست» تشکیل داده که حاوی اطلاعات مفید و تکمیلی برای خوانندگان این کتاب است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...