کتاب «داستان طنز جدید در ایران» به قلم محمدعلی علومی منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این کتاب در ۴۹۷ صفحه از سوی انتشارات علمی و فرهنگی عرضه شده است.

در معرفی ناشر از این کتاب آمده است: همچنان که از عنوان هویداست، کتاب به بررسی و تحلیل طنز جدید در ایران می پردازد. در مقدمه آمده است که «تعریف طنز در ادبیات ایران و جهان تعریف جدیدی است. قبل از آن طنزنویسان خود را فکاهی‌نویس می‌دانستند. در دوران قدیم هزل و هجو داشتیم که هجو صورت ابتدایی طنز و هزل شکل اولیه‌ای از فکاهی است. حتی در همان دوران کهن و مثلا در نظر ارسطو، کمدی یا شکل نمایشی طنز مقامی نازل‌تر از تراژدی داشت. کم بودند بزرگانی نظیر مولانا که هزل و هجو را جدی بدانند. از مولاناست که «هزل تعلیم است آن را جد شنو / تو مشو بر ظاهر هزلش گرو!»»

در تحلیل و بررسی آثار داستانی، مکاتب مختلف با رویکردهای گوناگونی وجود دارد که از آن جمله است: تحلیل ساخت‌گرا، تحلیل مبتنی براساس روانکاوی فرویدی، تحلیل براساس مکتب یونگ و تحلیل تکوینی و ... .

در تحلیل و بررسی تکوینی که لوسین گلدمن از نظریه‌پردازان شاخص آن است داستان صرف نظر از استقلال نسبی آن، در بررسی نهایی پدیده‌ای مجزا از تحولات و دگرگونی های اجتماع محسوب نمی‌شود و علومی نیز از همین منظر و زاویه دید است که به بررسی طنز جدید ایران پرداخته است.

به سبب سابقه  قدیم و قوی تمدن و فرهنگ ایران‌زمین مقوله طنز را می‌توان به طنز کهن و طنز جدید تقسیم کرد.

در مقاله‌ای از همین کتاب آمده است: «رگه‌های قدیمی طنز را می‌توان حتی در گات‌ها، سروده‌های زرتشت و یشت‌های اوستا ردیابی کرد. در بعضی از داستان‌های هزار و یک شب و تعدادی از حکایت‌های مثنوی به طرزی شگفت‌انگیز با روانکاوی افراد و قرار دادن اشخاص در موقعیت‌های مختلف با طنز موقعیت مواجه می‌شویم.»

اما طنز جدید ایران با مشروطه‌خواهی شروع می‌شود، که در نوع خود رنسانسی ایرانی بود. سرگذشت حاجی بابای اصفهانی و سفرنامه ابراهیم بیگ اثر زین‌العابدین مراغه‌ای فصل‌های درخشانی از طنزنویسی جدید دارند. هموطنان بی‌نام و نشان و مردم عادی کوچه و بازار با طنز جدید وارد بازار می‌شوند. طوری که دیگر هیچ قدرت قاهری نتوانست این قهرمانان بی‌نام را از میدان به در کند و نادیده بگیردشان.

کتاب «داستان طنز جدید در ایران» چند بخش دارد؛ طنز پیش از مشروطه، هنگام مشروطه، طنز در دوران پهلوی اول، پهلوی دوم و طنزنویسی در سال‌های اخیر.

همچنان که نویسنده در مقدمه نیز آورده است این کتاب علی‌القاعده باید جلدهای بعدی نیز داشته باشد زیرا بیش از صد سال داستان طنز ایران را نمی‌توان در یک جلد آورد. غم نان اگر بگذارد!

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...