هولدن کالفید علیه آمریکا | سازندگی


همیشه به‌نظر می‌رسد دیو اگرز پدیده قرن بیست‌ویکم است،‌ نه‌فقط به دلیل نخستین کتابش که او را به ستاره ادبی آمریکایی بدل کرد - «اثری غم‌انگیز از نبوغی بهت‌آور» در سال ٢٠٠٠ منتشر شد- اما به‌عنوان یک نویسنده، اگرز از قرن نوزدهم فعالیت خود را شروع کرده است. اگرچه نخستین اثر او بازگویی یک سرگذشت بود، - با کلی گریز و بازی‌های ادبی، تجربه یتیم‌بودن فردی جوان و سرپرستی برادر کوچک‌ترش _ اما خیلی زود به داستان‌نویسی روی آورد و از ٢٠١٢ سالانه رمان‌های قابل‌توجهی را منتشر کرده است.



جنبش ناگهانی داستان‌نویسی اخیر از لحاظ سیاسی و مجادله درگیر سنتِ دیکنز و زولا است. سقوط مالی زمینه‌ای برای «هولوگرامی برای شاه» (٢٠١٢) بود، درحالی‌که «دایره» (٢٠١٣) یک واقعه مهیج برگرفته‌شده از ارتباطات تکنولوژی مدرن بود که حریم خصوصی و رازپوشی را از نو تعریف کرده بود. این کتاب‌ها درحال حاضر به‌وسیله رمان‌ دیگری دنبال شده‌اند، که در یک آمریکای وحشت‌زده، تقسیم‌شده، پرفریب و احتمالا فروریخته قرار دارد: «زبانه‌های خشم» [Your fathers, where are they? and the prophets, do they live forever?] (ترجمه فارسی: زروان بختیار، نشر کتاب‌سرای نیک) درامی از گروگان‌های متفاوت است. با توماس، شخصیت اصلی و ناراضی داستان شروع می‌شود که درحال توضیح‌دادن به کو پاکیورک است، فضانورد ناسا که به‌تازگی هنگام اتمام وجوه در شاتل فضایی رهایی شده، به او توضیح می‌دهد چرا ربوده شده و به میله‌ای در ساختمان شماره ۵٢ زنجیر شده، که آشیانه‌ای خالی در فورت‌اورد، یک پایگاه نظامی متروکه در ساحل کالیفرنیا است.

از لحن صدا و نگرش او به اقتدار، درمی‌یابیم که مطمئنا توماس از طرفداران هولدن کالفیلد شخصیت نوجوان کتاب «ناتور دشت»ِ سلینجر است. بااین‌حال، سنِ واقعیِ او _بزرگ‌تر از سنی است که خوانندگان در لحظه اول می‌پندارند_ یکی از مکاشفه‌های به تاخیرافتاده ماهرانه است. همچنین می‌دانیم که او انجیل خوانده، طبق عنوان رمان، نیمی از آن‌ را نقل‌قول می‌کند، که از عهد عتیق است، اگرچه این نقل‌قول از گروگان توماس منع شده است.

توماس از چیزهای متفاوتی برآشفته است، از جمله مرگ غیرطبیعی یکی از دوستان و حقیقت آن‌که دولت‌ آمریکا «پنج‌هزار میلیارد دلار برای جنگ‌های بی‌فایده خرج کرده است»؛ ما به‌زودی متوجه می‌شویم که «ساختمان شماره ۵٢» مرد ناسا را مشخص کرده، یا آن را از نو شروع کرده است. جدا از فضانوردان، شخصیت‌های دیگر (هویت دقیق برای محافظت از لذت خواننده باید مخفی بماند) همه آدم‌هایی بودند که بر توماس تاثیر عمومی یا خصوصی داشته‌اند. سکوت پاسخ‌دهندگان او، که امتناع از پاسخ می‌تواند از ترور تا اهانت باشد، با یک خط تیره نشان داده شده است. تعصبی وجود دارد که داستان گفت‌وگو یا حیله‌ است یا یک فیلمنامه تاییدنشده که دوباره از روی احتیاط نوشته شده است. اما اگرز دلیلِ روشنی برای استفاده تنها از گفتارها دارد. همانطور که عنوان پرسش مضاعف، ما را پنهانی آگاه می‌سازد، پدران شما... داستانی درباره سوالات است، با توماسی که از اصطلاح قانونی «استشهاد» برای بازجویی‌هایش استفاده می‌کند، از گروگان‌هایش می‌خواهد تا توضیح دهند که به‌عنوان یک نابهنجاری چه چیزی در زندگی آمریکایی می‌بینند، شامل توقف برنامه‌ فضایی، موافقت کنگره برای جنگ‌های اخیر، و عدم موفقیت در اداره حرفه‌ای معلمان و افسران پلیس. نمونه بارز هوشِ دیور اگرز است که سوالات اغلب آسان‌ترند و پیش‌بینی‌های گروگانگیر را مغشوش می‌کنند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...