مترجم رمان «معادله نیمه تابستان» [A Midsummer's equation] معتقد است که کیگو هیگاشینو [Keigo Higashino] آگاهانه تلاش می‌کند تا دست مخاطب را بگیرد و او را به قلب ژاپن و بین مردم و سنت‌های جذاب آن بکشاند، گویی هیگاشینو معرفی فرهنگ ژاپن را رسالت خود می‌داند.

معادله نیمه تابستان» [A Midsummer's equation]  کیگو هیگاشینو [Keigo Higashino

رمان «معادله نیمه تابستان» سومین رمان کیگو هیگاشینو است که در سال 2016 به زبان ژاپنی منتشر شد. کیگو هیگاشینو، چهارم فوریه 1958 در اوزاکا به دنیا آمد. او که از مشهورترین و پرفروش‌ترین رمان‌نویسان ژاپن است، از سال 2009 تا 2013 به عنوان سیزدهمین رئیس نویسندگان اسرارآمیز ژاپن فعالیت داشت. تاکنون حدود 20 اثر داستانیِ هیگاشینو مورد اقتباس سینمایی و تلویزیونی قرار گرفته‌اند. او در حال حاضر در توکیو زندگی می‌کند و رمان‌های او به طور گسترده در سراسر آسیا ترجمه شده است.

به بهانه انتشار «معادله نیمه تابستان» ایبنا گفت‌وگویی با سعیده قاسمیان ترتیب داده‌ است که در ادامه می‌خوانید:

تازه‌ترین ترجمه شما به نام «معادله نیمه تابستان» نوشته کیگو هیگاشینو رمانی حادثه‌ای در ژانر پلیسی جنایی است. ابتدا کمی درباره درونمایه و روایت داستان بگویید.
داستان در خلیج هاری، شهری ساحلی در استان شیزوئوکا می‌گذرد. فیزیکدانی به نام یوکاوا که به کارآگاه گالیله مشهور است، برای شرکت در نشستی علمی به خلیج هاری سفر می‌کند و در مسافرخانه «سنگ سبز» اقامت می‌کند. در همان شب اول اقامت یوکاوا، یکی از مهمانان مسافرخانه ناپدید می‌شود و روز بعد جسد او را پایین دیواره ساحلی پیدا می‌کنند. مشخص می‌شود متوفی پلیس بازنشسته توکیو است. حال اینکه چرا این پلیس بازنشسته به هاری آمده و علت فوت او چه بوده سوالاتی است که یوکاوا به جست‌وجوی آن می‌پردازد و یافته‌هایش هر بار ما را شگفت‌زده می‌کند.

کیگو هیگاشینو، نویسنده ژاپنی رمان‌های جنایی معمایی یکی از نویسندگان مطرح در سطح بین‌الملل و از پلیسی‌نویسان برجسته معاصر کشور ژاپن به شمار می‌آید. ویژگی‌های داستان‌نویسی و فضای داستانی هیگاشینو را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در رمان‌های هیگاشینو ما صرفاً با یک پرونده جنایی و حل آن روبه‌رو نیستیم، شرح عواطف انسانی و تمرکز بر درگیر کردن مخاطب با احساس شخصیت‌ها یکی از ویژگی‌های اصلی رمان‌های اوست. مکان و شخصیت‌های رمان‌های هیگاشینو همگی معرف سنت‌های ژاپنی هستند و نویسنده تلاش می‌کند تا سبک زندگی ژاپنی را به مخاطب خود نشان دهد. در مصاحبه‌ای که وال استریت ژورنال با هیگاشینو داشت ایشان بیان کردند دوست دارند مخاطبان بدانند که مردم ژاپن چگونه فکر می‌کنند و عشق می‌ورزند و نفرت پیدا می‌کنند. هیگاشینو نثر ساده‌ای دارد، در نوشته‌هایش از اطناب و بازی با کلمات خبری نیست و برخی منتقدان جملات دقیق و واضح هیگاشینو را متاثر از پیشینه مهندسی وی می‌دانند. علاوه بر این سابقه مهندسی هیگاشینو باعث شده است که ما شاهد جنبه‌های علمی در داستان‌هایش باشیم، به طور مثال در «معادله نیمه تابستان» یوکاوا فیزیکدان است و همین اطلاعات علمی اوست که روند پرونده را تغییر می‌دهد.

پیشتر بر اساس رمان «هیموتسو» از این نویسنده در ژاپن و سپس در فرانسه فیلم ساخته شد. از رمان «معادله نیمه تابستان» اقتباس سینمایی شده است؟
بله. در سال 2013 بر اساس این رمان فیلمی به کارگردانی هیروشی نیشیتانی ساخته شده است که در همان سال در رده پرفروش‌ترین فیلم‌های سینمای ژاپن قرار گرفت.

هنرهای نمایشی، فیلم، موسیقی، ادبیات و در نمایی وسیع‌تر، فرهنگ ژاپن همواره مخاطبان بسیاری در سراسر جهان داشته و دارد. به نظر شما ویژگی‌های خاص فرهنگی و اقلیمی ژاپن چه جایگاهی در خلق فضاها و شخصیت‌های «معادله نیمه تابستان» دارد؟
در معادله نیمه تابستان اسم غذاها و نوشیدنی‌های ژاپنی را زیاد می‌بینیم، آشپزی ژاپنی نقش پررنگی در روند رمان دارد و علاوه بر آن چیدمان مسافرخانه‌های ژاپن، نحوه تعامل مردم ژاپن با یکدیگر، علایق‌شان، سبک زندگی مردم در شهری ساحلی همه و همه در این رمان به چشم می‌خورد.

سعیده قاسمیان

همان‌طور که پیشتر اشاره شد، یکی از ویژگی‌های آثار هیگاشینو معرفی و ارائه عناصر فرهنگی ژاپنی است. کمی در این‌باره توضیح دهید. این مساله چه تاثیری در داستان‌های او دارد؟
در آثار هیگاشینو ما با سبک زندگی مردم ژاپن آشنا می‌شویم. توصیفاتی که از شهرسازی ژاپن کرده است، نحوه ادای احترام به یکدیگر، نوع پوشش، مراسم سنتی، نحوه سرو غذا و مواردی از این دست همگی در فضاسازی و خلق شخصیت‌‌های رمان‌های او تاثیرگذار بوده است و آثار هیگاشینو را به خصوص برای خوانندگان غیرژاپنی جذاب و خاص کرده‌اند. هیگاشینو آگاهانه تلاش می‌کند تا دست مخاطب را بگیرد و او را به قلب ژاپن و بین مردم و سنت‌های جذاب آن بکشاند، گویی هیگاشینو معرفی فرهنگ ژاپن را رسالت خود می‌داند. به طور خاص در رمان «معادله نیمه تابستان» هم آداب هدیه دادن، پذیرایی از مهمان، درآوردن کفش هنگام ورود به خانه، ظروف خاص ژاپنی، نوشیدنی‌ها و غذاهای ژاپنی به چشم می‌آید.

پرداختن به ایده‌هایی غیرقابل پیش‌بینی، طرح مسائل علمی و اشاره به فعالیت‌های ورزشی از نقاط مشترک اغلب آثار هیگاشینو به شمار می‌آید. با توجه به فعالیت در باشگاه تیراندازی با کمان در دانشگاه اوساکا، سابقه کاری و حتی ازدواج این نویسنده، از نقش و جایگاه تجربیات شخصی هیگاشینو در سبک و محتوای داستان‌نویسی او بگویید؟
هیگاشینو به گفته خودش از شگفت‌زده کردن مخاطبان‌شان لذت می‌برد. در رمان‌های او با بیشتر شدن سرنخ‌ها نه تنها مخاطب احساس نمی‌کند که پرونده روشن‌تر شده بلکه انگار با هر سرنخ ماجرا پیچیده‌تر شده و بیشتر به بن‌بست رسیده است. هیگاشینو تا صفحات آخر تعلیق را حفظ می‌کند و پایان داستان به تمام معنا قابل حدس نیست. تجربه زیسته هیگاشینو در اکثر آثارش دیده می‌شود. رمان «بعد از مدرسه» که از اولین رمان‌های این نویسنده بود و برنده جایزه ادگاوا رامپو شد، بر اساس زندگی شغلی همسرش و همچنین تجربیات خود او در تیراندازی با کمان نوشته شده است. تحصیلات هیگاشینو در زمینه مهندسی برق است و مدتی در شرکت خودروسازی دنسو مشغول بوده. همین زمینه مهندسی او موجب شده است که ما شاهد طرح مسائل علمی و نقش پررنگ آن در رمان‌های او باشیم، جنبه‌ای که در کمتر اثر جنایی‌ای به چشم می‌خورد. در معادله نیمه تابستان چندین‌بار با این پرسش اساسی از سمت شخصیت‌های داستان مواجه می‌‍‌شویم که علم اصلا به چه دردی می‌خورد؟ دانشمندان همان‌هایی نبودند که بمب اتم ساختند و دریاها را آلوده کردند؟

درباره مراحل انتخاب، ترجمه، ویرایش و انتشار «معادله نیمه تابستان» توضیح دهید.
معادله نیمه تابستان را به پیشنهاد نشر چترنگ و پس از بررسی دقیق اثر انتخاب کردم. ترجمه کتاب حدود 9 ماه زمان برد و در فواصل زمانی منظم برای ویرایش تقدیم نشر می‌شد. همکاری بسیار خوبی با ویراستاران نشر داشتم و گاهی پیش می‌آمد برای انتخاب بهترین معادل چندین‌بار رفت و برگشت می‌کردیم.

و در پایان، کتابی در دست ترجمه دارید؟
بله، مشغول ترجمه کتاب «معجزات مغازه نامیا» هستم که اثری دیگر از کیگو هیگاشینو است و توسط نشر چترنگ به چاپ خواهد رسید.

...
رمان «معادله نیمه تابستان» نوشته کیگو هیگاشینو، در 467 صفحه، با شمارگان 700 نسخه، به قیمت 138 هزار تومان، با ترجمه سعیده قاسمیان و از سوی نشر چترنگ راهی بازار کتاب شده است.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...